loading...
سایت آموزشی
بانو بازدید : 215 شنبه 12 اردیبهشت 1394 نظرات (3)

موهای کوتاه فر را چگونه صاف کنیم؟
داشتن موهای فرفری کوتاه می‌تواند یک چالش باشد. وقتی یک ظاهر ملایم و لطیف می‌خواهید، شاید نتوانید از سشوار برای صاف کردن موهایتان استفاده کنید. یک اتوی صاف کننده روی موی کوتاه بهترین نتیجه را دارد، بنابراین می‌توانید همه‌ی فرها را صاف کنید و مهم نیست که موها چقدر کوتاه باشند

بیشتردرادامه مطلب

بانو بازدید : 1014 یکشنبه 24 اسفند 1393 نظرات (0)

یه روز غروب تو شرکت نشسته بودم که تلفنم زنگ خورد ،برداشتم دیدم دخترخاله مهسا هست،به محض اینکه جواب دادم ،بدون اینکه حتی یه احوالپرسی بکنه ،گفت ،آب دستته بذار زمین و بدو بیا خونمون ،بعدشم قطع کرد،نمیدونستم چه خبرشده ،اما چون از بچگی باهم بزرگ شدیم و خیلی برام عزیزه ،همیشه هواشو دارم و حرفشو زمین نمیندازم ،کاری هم تو شرکت نداشتم ،زودی بند و بساطمو جمع کردم و راه افتادم ،اما توراه هزارو یک خیال به سرم زد که یعنی چیکارم داره؟!این بود که باهاش تماس گرفتم ،ولی گفت که دستش بنده و نمیتونه صحبت کنه فقط زود خودمو برسونم ،ازش خواستم که گوشی رو بده به خالم لااقل ازاون بپرسم ببینم چی شده که فهمیدم هیچ کس خونه نیست و دخترخاله تو خونه تنهاست…

بیشتردرادامه مطلب

بانو بازدید : 1982 یکشنبه 24 اسفند 1393 نظرات (0)

داستان برمیگرده به خیلی وقت پیش تر ازاینا،موقعی که من همش ۷ سالم بود و عزیز دردونه دایی محسن.اون زمان هر پنجشنبه دایی می اومد خونه ما و شب بند و بساط شامو برمیداشتیم و با پیکان آلبالویی دایی می زدیم بیرون ،بعد از شام دایی بازم بر میگشت خونه ما و تا نصفه های شب باهم شوخی میکردیم و خوش میگذروندیم،وسطای هفته هم که هرروز با دایی بودم و همیشه تو ماشین منو میذاشت تو بغلش و رانندگی میکرد،هنوز که هنوزه مزه بستنی هایی که برام میخرید زیر زبونم مونده و “جون دل دایی” که هروقت صداش میکردم ،بهم میگفت ،توگوشمه.اما از وقتی که اسم الهام تو خونه پیچید همه چی عوض شد،اولش دایی زیر بار نمیرفت ،اما مامانم هی ازش تعریف میکرد و میگفت بین همه همکاراش تکه ،اما بازم دایی زیر بار نمیرفت که نمیرفت تا اینکه یه روز پنجشنبه وقتی از مدرسه برگشتم دیدم یه خانوم خوشگل تو آشپزخونه داره به مامان کمک میکنه ،نمیدونستم کیه اما واقعا خوشگل بود و یه لباس خیلی قشنگی هم تنش کرده بود ،نمیدونم چرا از همون لحظه اول که دیدمش یه حس غریبی بهش پیداکردم،همچین بفهمی نفهمی ازش بدم اومد!

 بیشتردرادامه مطلب


 

 

 

بانو بازدید : 284 سه شنبه 12 اسفند 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست چرا اینستاگرام فیلتر شد؟ رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 

پس از فیلتر ویچت و علی رغم حواشی که در پی داشت، پیش بینی‌ها درباره مسدودسازی اینستاگرام نیز تحقق یافت و این بار بزرگ ترین شبکه اجتماعی اشتراک گذاری عکس جهان به دلایل نامشخص فیلتر شد و ساعتی بعد به دلایل نامشخص رفع فیلتر شد.

به گزارش «تابناک»، پس از فیلتر شدن «ویچت / WeChat»، «اینستاگرام / Instagram» وب سایت به اشتراک گذاری تصاویر که خود را «Media Endpoints» معرفی کرده نیز امروز فیلتر شد و پس از مراجعه به این وب سایت، صفحه پیوندها یا همان صفحه مشهور فیلترینگ برای کاربران داخل کشور به نمایش در آمد تا علی رغم نقدهای فراوان به فیلتر ویچت که حتی توسط فرمانده نیروی انتظامی نیز صورت پذیرفت، این تصور پیش آید که قرار نیست مسدودسازی این نسل از شبکه های اجتماعی متوقف شود.

اینستاگرم که یکی از حلقه های رابط شبکه‌های اجتماعی بود، در اکتبر ۲۰۱۰ راه‌اندازی شد و آنچنان رشد که فیس بوک در آوریل ۲۰۱۲، اینستاگرم را به مبلغ یک میلیارد دلار خریداری کرد. کوین سیستورم، از بنیانگذاران اینستاگرام و مدیر عامل شرکت Fast می‌گوید: «این بزرگترین موجودیت در جهان خواهد بود.»

شبیه ترین سایت به اینستاگرام از نظر شکل اجرایی توییتر محسوب می‌شود، با این تفاوت که در توییتر متن و لینک به اشتراک می‌شود. در این شبکه اجتماعی همانند توییتر امکان فالو کردن و فالو شدن (دنبال و پیگیری کردن آخرین تصاویر آپلود شده)، کامنت گذاشتن و البته لایک کردن بود که بر جذابیت های این شبکه افزوده بود.

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 118 یکشنبه 10 اسفند 1393 نظرات (0)

مواد لازم:

 

 گوشت با استخوان: ۸۰۰ گرم، پیاز: ۴ تا ۵ عدد، نخود لپه شده: ۲۵۰ گرم، کشک: ۴۵۰ گرم، سیر: یک بوته متوسط، زعفران: یک قاشق دم‌کرده، نمک، فلفل و زردچوبه: به میزان لازم، سیر داغ: ۲ قاشق.

 

طرز تهیه:

ابتدا گوشت و پیاز خرد شده و سیر و نخود را در یک قابلمه مناسبی ریخته و مقداری آب جوش روی آن بریزید که روی مواد را بگیرد.سپس آن را روی حرارت گذاشته و پس از این‌که جوش آمد شعله را کم کرده و دو تا سه ساعت صبر کنید تا بپزد.سپس کشک و نمک و فلفل را اضافه کنید و در قابلمه را باز بگذارید و حرارت را هم کم کنید تا ریز جوش بزند و پخته شود.
آبگوشت شما آماده است، آن را در ظرف مخصوص کشیده و روی آن را با سیر داغ و کمی زعفران تزئین کنید.
این غذا را بیشتر با گوشت بز می‌پزند و از غذا‌های محلی کرمان است که به بز قرمه هم معروف است.

بانو بازدید : 120 شنبه 09 اسفند 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست اموزش تهیه پیتزای دودی رژیمی  رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 

اگر به دنبال فست فود سالم هستید بهتر است این پیتزای دودی را هم امتحان کنید.کالری این پیتزا نصف کالری پیتزاهای معمولی است .


کالری این پیتزا نصف کالری پیتزاهای معمولی است.


وعده : 12 قطعه

زمان آماده سازی مقدمات : 10 دقیقه

زمان پخت : در دمای 450 درجه فارنهایت ، 16 دقیقه

مواد لازم :

خمیر پیتزای آماده

350 گرم

سیر سفید و گیاهان معطر

120 گرم

پنیر گوتا رنده شده

2 فنجان

پنیر ریکوتا ایتالیایی و یا پنیر پیتزا

1 فنجان

بوقلمون دودی ورقه شده

2 اونس

ریحان

به مقدار دلخواه


طرز تهیه :


1. فر را در درجه ی 450 فارنهایت گرم کنید. در سینی فر نسوزی روغن اسپری کنید .


2. خمیر پیتزا را بروی سینی فر پهن کنید و در دمای 450 درجه به مدت 8 دقیقه در فر قرار دهید.


3. سینی را از فر بیرون بیاورید ، ادویه و سیر را بروی آن بپاشید سپس مقداری پنیر پیتزا را با پنیر موزارلا مخلوط کرده و روی خمیر بپاشید و بوقلمون های ورقه شده را روی آن پهن کنید و به مدت 8 دقیقه در فر قرار دهید تا طلایی شود.

4.غذا حاضر است آنرا به دوازده قطعه کنید و با برگهای ریحان نزئین کنید.

بانو بازدید : 1325 پنجشنبه 07 اسفند 1393 نظرات (0)

داستان این فیلم درباره خانواده علیرضا خان است که شامل چهار دختر به نام های فکرت لیلا نجلا و عایشه و یک پسر به نام شوکت است. نجلا در دانشگاه قبول می شوند و همه تصمیم می گیرند که با هم به پایتخت بیایند. همه افراد خانه با رسیدن به استانبول عوض می شوند انها به خانه ی علیرضا خان می روند این خانه یادگار بچگی اوست در این میان زن همسایه و دخترش صدف هم به انها اضافه می شوند که در تمیز کردن خانه به انها کمک می کنند صدف از همان اول عاشق شوکت می شود ولی شوکت به او به چشم خواهرش نگاه می کند. او در امتحان بانک شرکت می کند و قبول می شود و در انجا با زنی متاهل به نام فرخنده اشنا می شود. فرخنده خودش را مجرد جا می زند و حسابی روی مخ شوکت کار می کند. شوهر فرخنده متوجه می شود و فرخنده مجبور می شود که شوهرش را به شوکت معرفی کند شوکت خودش را از فرخنده دور می کند اما فرخنده دست برنمی دارد و می گوید من می خواهم طلاق بگیرم و شوکت را به خانه اش می کشد که شوهرش می رسد شوکت از پنجره فرار می کند فرخنده خودش را الکی زخمی می کند و به شوکت می گوید شوهرش او را زده است خلاصه طلاق می گیرد. شوکت او را به خانواده اش معرفی می کند ولی علیرضا خان قبول نمی کند و در اخر شوکت می گوید اگر نگذارید با او ازدواج کنم خودم را می کشم که ازدواج انجام می شود. فرخنده بسیار بدذات است و با همه سر ناسازگاری دارد. در این میان صدف با مردی دوست می شود به نام اوز ولی بعدش نمی خواهد این دوستی را ادامه بدهد و نجلا شماره اوز را می گیرد و با او دوست می شود . علیرضا خان در شرکتی مشغول به کار بوده که اوز به او تهمت می زند و علیرضا بیرون می اید. اوز خیلی انسان مکاری است و همزمان با زن رییسش جیدا هم در ارتباط است در عروسی فرخنده اوز و خانواده رییسش را دعوت می کند و اوز انجا می فهمد که نجلا دختر علیرضا خان است علیرضا از دست اوز حسابی دلگیر است و نمی خواهد بگذارد که خانواده اش به او نزدیک شوند. لیلا هم با دوست پسر یکی از دوستانش دوست می شود که با هم تصادف می کنند و به یک پیر مرد می زنند و او می میرد لیلا دستگیر می شود و در نهایت با پول خانواده دوست پسرش قضیه فیصله می یابد. نجلا با اوز تمام کرده و لیلا با اوز دوست می شود. یک شب که صدف تنهاست لیلا و نجلا به نزد صدف می روند اوز به لیلا زنگ می زند و او را بیرون می کشد او بسیار نوشیده و به لیلا تعرض می کند الان لیلا همش افسرده است و جرات ندارد که به کسی چیزی بگوید. از طرفی پیرزنی وارد داستان می شود که از بچه گی با علیرضا خان بوده و او عکس زنی به نام ریحان را به شوکت نشان می دهد و می گوید که او زن قبلی علیرضا خان بوده. الان در خانه هر کس رازی دارد. از طرفی اول همه با این پیرزن که اسمش ثریا بود بد بودند بعد می فهمند که او کلی پول دارد همه سعی دارند که توجه او را به خود جلب کنند. فکرت هم همش یار پدرش است و از بقیه دخترها با شعورتر به نظر می رسد او نامزدی داشته که وقتی پدرش بخش دار بوده می فهمد که نامزد فکرت در اختلاس دست داشته فکرت به خاطر پدرش از نامزدش جدا می شود او چند بار برای اشتی می اید اما فکرت نمی پذیرد و یک روز او را در حال غذا خوردن با نامزد جدیدش می بیند. در این بین اوز یک جریان الکی ترتیب داده بود و نگذاشته بود به رییسش تیر بخورد و خیلی مورد اعتماد رییسش قرار گرفته است. از طرفی جیدا زن رییس از طریق فرخنده می فهمد که اوز با لیلا و نجلا دوست است و او هم در اندیشه انتقام از اوز است.

بانو بازدید : 106 دوشنبه 04 اسفند 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست پارت اول  داستانPINk LOVE . P3 رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 

نویسا: خب تو هم شبیه دخترا داری. هیونگ: آره ولی نه به اندازه تو درسته؟ نویسا: خب میگیچی کارکنم؟ چی کار کنم که شبیه پسرا بشم؟ هیونگ: حالا چرا بهت بر میخوره؟ کلا آدم رکیم چیزیو ببینم میگم تا دلیلشو بدونم نویسا:آهان، چی شد؟ حالا دلیلشو فهمیدی؟هیونگ: چ خب حالا دیگه بسه، اصلا من دخترم خوب شد؟ حالا بیا بریم تو سالن که همه منتظرتن. هیون: به به بلا خره بعد از یک ساعت تشریف مبارکتونو آوردین، ببخشید من یه سوال دارم شما ها رفته بودین چمدونا رو بزارین یا چمدون بسازین؟ هیونگ: کافیه دیگه ما فقط کمی با هم حرف زدیم همین.یونگ: ببینم دنی، هیونگ احیانا دختری برا دوست شدن بهت معرفی نکرد؟ نویسا: نه چه طور مگه؟

یونگ:آخه 14 تا 14 تا دوست دختر داره گفتم شاید بخواد یکیشونو بده بهت . نویسا: اوه اه

چهارده تا چه طور وقت میکنی به همشون برسی؟جونگ:آخه با همشون که یه کار انجام نمیده پس مشکلی نداره. هیون: ببخشید جونگی خان کسی با ید اینو بگه که خودش پاک باشه نه مثل تو که.....!! نویسا: اون چی؟. هیونگ: خب اون.... جونگ: نه نه نه نگو قرار شد کسی چیزی نفهمه.یونگ: خب دنی هم دیگه از خودمونه باید بدونه یا نه؟ نویسا: یکی برا من تو ضیح بده اینجا چ خبره؟ هیون: خب جونگمین یه دوست دختر داره اسمش سو یونگه ست خب اونا مدت زیادی با هم بودن تا اینکه رابطشون به جایی کشید که سو یونگ باددار شد و الان این دختره ولکن نیس و میگه که جونگمین با ید باهاش ازدواج کنه مگه نه....!!نویسا:واو خیلی خفنه!! هی توچرا یه همچین کار احمقانه ای کردی؟. جونگ: خب چی کار کنم؟ خودش خواست. نویسا: یعنی خودش خواست که آبروش بره خیلی جالبه باید دختر زیرکی باشه که این جوری میکنه.راستی من باید برم بازار کلی کار دارم. هیون:  اینم سویچ مو تور بیا بگیر. نویسا: یعنی باید با موتور برم.مرسی با دوچرخه راحت ترم. یونگ: هه هه هه!! تو خیلی بامزه ای نگو که بلد نیستی یه موتو روبرونی که خندم میگیره.نویسا: کی گفته من بلد نیستم؟ باشه خودم میرونم فعلا بای.من تقریبا تونستم تا اوایل بازار موتو رو کنترل کنم.اما همین که تو اوج موتو ر سواری بودم متوجه یه چاله ی بزرگ شدم که جلوم بود اصلا نتونستم خودمو کنترل کنم. در همین لحظه یه آقای قد بلند و خوش تیپ جلوم وایساده بود. از بس ترسیده بودم چشامو بستم و تا اینکه موتور افتاد تو ی اون گودال و منم از موتور پرت شدم پایین و افتادم روی اون آقای قد بلد. اصلانگاش نکردم. فقط سعی کردم خودمو جمع و جور کنم .آقا: حالت خوبه؟ نویسا: بله بله مرسی خوبم.خیلی سریع موتو رو در آوردم و رفتم.آقا: این کی بود چه قدر آشنا میزد.خیلی جااالبه.......

من هنوز تو شوک بودم و خیلی سریع رفتم خونه و قتی رفتم: جونگ:سلام..... وای چرا این شکلی شدی؟ تصادف کردی؟ نویسا: نه بابا تصادف کیلو چنده؟ با یکی دعوام شد.هیون: اصلابهت نمیاد اهل زد و خورد باشی. نویسا: خب حالا که هستم. هیونگ:یه خبر دارم در حد لالیگا .البته برا هیون فردا باید بریم تو ی یه شرکت بزرگ. هیون: خب این کجاش جالبه؟ هیونگ: خب آخه لی مین هو و خواهرش ارمیا می خوان بیان .هیون: ارمیا؟ مگه از فرانسه بر گشته؟ جونگ:خب معلومه ک بر گشته یه ما هی میشه.هیون حالت خیلی تا سف باری رفت تو اتاقش . نویسا:هیون چش شد؟جونگ: آخه با ارمیا یه جریانی داشته البته بر میگرده به7 سال پیش تر جیح میدیم چیزی نگیم تا این موضوع کامل فراموش بشه.

من این قضیه برام مبهم بوووود ولی زیاد وراجی نکردم و خیلی سریع رفتم بخوابم.

................صبح زود .........................

همه از خواب بیدار شدن و رفتیم تو ی اون شرکت بزرگ اول که رفتیم مارو تحویل گرفتن بعد

ازیه ساعت که متظر مونیم منشی گفت: خانوم و آقای لی دارن میان.وقتی اومدن تو به همه سلام کردن مین هو اومد طرف من که باهام سلام کنه همین که چشامون تو چشای همدیگه افتاد. مین هو: تو؟ تو همونی نیستی که؟؟؟.....هیون: شما ها همدیگه رو میشناسید؟ مین هو:من و این آقا تو خیابون با هم بر خورد کردیم. ارمیا: تو و این آقای جذاب با هم بر خورد کردیم.نویسا: جذاب بامنی؟ارمیا:آره معلومه ک با تو امببینم اسمت چیه؟ - اسمم؟ دانیله.- خوشبختم منم ار میامارمیا: تو خیلی خیلی پسر خوشگلی هستی. نویسا: مرسی تو هم دختر زیبایی هستی.ارمیا: میای بریم با هم قدم بزنیم. نویسا: البته بیا بریم. مین هو:این عضو جدیدتونه؟خیلی بچه اس.به نظر میاد ار میا ازش خوشش میاد.هیون: هه یعنی ار میاد اینقدر نامرده؟؟.مین هو: ببین هیون، تو اگه واقعا ارمیا رو می خواستی تو فرانسه تنهاش نمی زاشتی میدونی اون تنهایی تو فرانسه چی کشیده؟هیون: هی این بی انصافیه همه چیو بندازی تقصیر من ، اون خودش حاضر نشد کارشو ول کنه. جونگ: بسه دیگه این بحثا به جایی نمیرسه.هیونگ: دنی و ارمیا کجان؟ یونگ: کجا می خواستی باشن تو حیاط با همن دیگه. هیون : ببین این جوجه تیغی چه طور نیومده براما شاخ شده. جونگ: چی کارش داری؟ بزار اونم کمی یاد بگیره.هیون خیلی سریع رفت.مین هو: باورم نمیشه هیون بعد این همه سال هنوز تو فکرشه!! هیونگ: تو فکرشه؟ بعد ازاینکه از فرانسه بر گشت با هیچ کس دوست نشد. مین هو: ول کنید بیاین بریم یه نوشیدنی بزنیم.

................................

نویسا: دختر جون تو چرا افتادی دنبال من؟ ارمیا:آخه تو پسر خیلی جالبی هستی. میای با هم دوست شیم؟ نویسا: چی منظورت چه نوع دوستیه؟ ارمیا: منظورم همونیه که میگن دوست دختر دوست پسر ،نویسا: نه نه نه ببین دختر خانوم من و تو نمی تونیم با هم دوست بشیم.ارمیا: چرا؟نویسا: خب چون چون.... ارمیا: آها فهمیدم حتما به خاطر هیونه من و اون هیچ ارتباطی باهم نداریم و هر چی بوده گذشته. نویسا: اتفاقا برا همین بود اون دلش میشکنه .ارمیا:اتفاقا اشتباه منم این بود ک به دلش اهمیت دادم خب حالا چی کار می کنی؟ جوابم چیه؟؟نویسا: خب چی بگم راستش..... یه دفعه مین هو اومد و حرفمو قطع کرد و گفت: ار میا بیا بریم ک کلی کا داریم. ارمیا: باشه اومدم. بعدا می بینمت عزیزم. بای. نویسا: وای راحت شدم عجب دختر سیریشیه هاااا. همین که از پله ها اومدم پایین هیون جلوم وایساد ه بوود. هیون: حرفاتون تموم شد؟نویسا: آره تمومید. هیون: خوش گذشت؟ ببینم لذت اینکه بری دختر ی رو تور کنی که میدونی یکی دیگه دوسش داره چیه؟ نویسا: من نمی دونم تو داری راجع به چی حرف میزنی.هیون: بیا باهام می فهمی . نویسا: کجا باید بیام؟ هیون که دید فایده نداره خودش دست نویسارو کشد و آوردش تو دفتر مدیر. مدیر: چه تو نه؟ هیون: این آقا پسر حق نداره دیگه تو این گروه بمونه مگه نه جنازش رو زمینه.

بانو بازدید : 120 دوشنبه 04 اسفند 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست پارت اول  داستانPINk LOVE . P1 رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

بعد از اینکه کیو از اون قسمت خارج شد من واقعا تحت

تاثیر قرار گرفته بودم خیلی دلم می خواست که وارد

گروه بشم اما نمی دونستم که باید چه جوری اینکارو

بکنم آخه من که یه دخترم چه طور باید وارد یه گروه

پسرونه بشم ؟اصلا اونا با اومدن من تو گروه موافقت


می کنن؟ این فکرا داشت دیوونم میکرد برا همین رفتم

بار یه دفعه صدای یه نفر اومد که می گفت: یکی بیاد

اینجا برامون بخونه بابا حوصلمون سر رفت منم که

مقداری جو گرفته بودم گفتم: من میام فقط بگین که

چی بخونم منم همونو براتون اجرا میکنم .گفت:هر چی


می خونی بخون فقط تو رو خدا بی معنی نباشه و شاد


باشه!! بعد از اینکه اجرا کردم کلی برام دست زدن بعد

برا اینکه یه گلویی تازه کنم رفتم نوشیدنی خوردم

همین که چشم به ساعتم افتاد دیدم ساعت(10:30)

شبه و فهمیدم اگه برم خونه کلکم کنده اس....!! خیلی

سریع اومدم از بار اومدم بیرون همین که خواستم سوار

دوچرخم بشم یه صدایی اومد: تو صدات خیلی خوبه و

چهره زیبایی داری کجایی هستی؟ من بدون اینکه

نگاش کنم گفتم: به تو چه هرزه ی لات ببین الان اصلا

حوصله ندارم گم شو برو ....!! - باشه میرم ولی بدون

که بد فرصتی رو از دست دادی ها؟؟!! این حرف

توجهمو جلب کرد به پشتم که نیگا کردم دیدم کیو

بود.گفتم: تو،تو این جا ، چه طور من دارم خواب می


بینم؟ کیو:نه بیدار بیداری ببین دختر جون من حوصله ی

کل کل کردنو این جور چیزا رو ندارم چون اوضام خیطه!

پس تا به زور متوصل نشدم خودت مثل یه دختر خوب با

پای خودت بیا توو خب؟ نویسا: ب بباشه!! میام پس


وایسا دوچرخمو پارک کنم بعد می یام کیو: خب دیگه

من نمی دونم تا 10 دقیقه وقت داری که بیای بعد از

اون مجبورم برم سراغ یکی دیگه من تا این جمله رو

شنیدم سریع دوچرخمو پرت کردم رو زمین و اومدم تو

بار. نویسا: خب بگو می شنوم. کیو: اسمت چیه؟

 

  -اسمم؟ نویسا !! - چند سالته؟ نویسا: راستش سال

آخر دبیرستانم 17 سالمه.کیو:کمی بچه ای ولی مهم

نیس!! خوانندگی چی بلدی؟ نویسا: در همین حد که

دیدی. کیو: خب ببین من میخوام به تو یه ماموریت بدم

این ما موریت حدود 9 ماه شایدم یک سال طول میکشه


نویسا: چی؟ چه ماموریتی؟ کیو: ببینم به بازیگری

علاقه داری؟ نویسا: من عاشق بازیگریم. کیو: من یه

مدتیه که دوچار یه بیماری شدم که حتما باید برم

آمریکا اگه نرم معلوم نیست که چه بلایی سرم میاد

نویسا: چه کمکی از دست من بر میاد؟ کیو: آها


رسیدی به جای خوبش خب تو باید به جای من وارد

گروه بشی البته همه می دونن که من نیستم فقط تا

مد تی که من نیستم تو به جام خوانندگی می کنی

تازه حقوقمو هم به تو میدن نویسا:حالا چرا من؟ چرا یه

پسرو نیووردی؟ این طوری کمتر دوچار دردسر میشدی.


کیو: اونش دیگه به تو مربوط نیست وقتی از آمریکا بر

گشتم بهت میگم نویسا: اون وقت اگه بر نگشتی چی؟

کیو: منظورت چیه؟ نویسا: خودت گفتی بیماری اگه به

هر دلیلی چه میدونم دیگه نتونستی نفس بکشی من

باید تا کی بمونم؟ کیو: ببین چه طور نرفته داری نفوز بد

میزنی ..!! یه خدایی نکرده ای یه زبونم لالی چیزی..!!

نویسا: ببخشین ولی این یه جور عاقبت اندیشیه دیگه

قبول داری؟ کیو: خب همچین بگی نگی.نویسا: ببین

من خیلی دیگه دیرم شده حالا سریع بگو من از کی

باید بیام؟ کیو:خب فردا ما تمرین نمی کنیم بیا تو

شرکت تا اونجا حد اقل بتونم تورو به مدیر گروه معرفی


کنم ولی یادت باشه که بایستی لباس پسرونه بپوشی


و خودتو شکل پسرا کنی خلاصه اصلا کسی نباید شک

کنه که دختری...!! نویسا: کمی سخته ولی سعیمو

می کنم کی باید بیام؟ کیو:فردا بعد از ظهر نویسا: خب

باشه و از سر جام بلند شدم همین که خواستم از سر


صندلی بلند بشم گفتم:ببینم نکنه توهم داری چاخان


می کنی؟ نکنه داری منو سر کار میزاری؟ کیو: ای بابا

مث اینکه من اینجا ی ساعت دارم واسه تو خنگ قصه

 ملکه الیزابتو تعریف میکنم. تو مثل اینکه حالیت نیس

نه؟ نویسا: وای به حالت بیامو همه این چیزا دروغ

باشه...!! اون وقت دود مانتو به باد میدم و به همه

میگم که هپاتیپ داری. کیو: تو از کجا میدو نی که من

هپاتیت دارم؟ نویسا: می دونم دیگه فقط خواستم


بدونی که اذت نقطه ضعف دارم ...!! فعلا خدا حافظ!!

کیو: برو خدا حافظ..!! من سوار دوچرخم شدم و رفتم

خونه صبح زود از خواب بیدار شدم نفس: باز داری کدوم

گوری میری؟ نویسا: ببین نفس می خوام یه رازی رو

بهت بگم فقط قول بده به کسی نگی. نفس: بگوووو!!

نویسا: ببین من برا مدتی نیستم شاید یه سال شایدم

چند ماه میرم پکن .نفس: میری پکن چی کار؟ نویسا:

می خوام برم یه مصاحبه کاری بکنم اگه کارم بگیره

حسابی پولدار میشیم. نفس: خب چرا نباید کسی اینو

بفهمه؟ اینکه بد نیس .نویسا: خنگ خدا  کی میگم

کسی نفهمه میگم به مامان نگو رفتم پکن بگو رفته

جی جو یا جایی دیگه ،چون اگه بفهمه بهم اجازه

نمیده می فهمی؟ نفس: باشه خیالت تخت برو به

سلامت ببینم چی کار میکنی..!!و من با نهایت زیرکی

از خونه خارج شدم.

هیون: چی؟ واقعا کیو می خواد بره نیو یورک اما چرا؟

مدیر:  می خواد بره اون جا چون چون چیزه خب از

خودش بپرس..!! هیون: حالا چه کاری از دست من بر

میاد؟. مدیر: از دست تو هیچی فقط یه عضو جدید می

خواد به گروه اضافه بشه امروز میاد. هیون: برای

همیشه یعنی دیگه کیو نیست؟ مدیر: نه فقط برای

مدتی تا زمانی که کیو بر گرده همین. هیون: خیلی

مشتاقم که عضو جدیدو ببینم .مدیر: عضو جدید اون

طوری که کیو میگه خارجیه پس باهاش خوب رفتار کنید

به بقیه هم اینو بگو باشه؟ هیون: حتما!!! جونگی: چی

شده هیون مشکوک میزنی خبریه؟ هیون: هیچی گل

پسر برو به کیو بگووو بیاد به اون یکی ها هم بگو

بیان...!! جونگمین رفت و همشونو خبر کرد کیو تمام ما

جریان رو براشون تعریف کرد فقط نگفت که هپاتیت

داره.هیونگ: که این طور !! پس عضو جدید تو راهه کی

میاد؟ کیو: فک کنم الانا دیگه باید پیداش بشه..!!

راستی من دیگه دیرم شده الان به پرواز نمی رسم

فعلا بای بای همگی !! یونگی: دلم برات تنگ میشه و

خلاصه کیو رفت و همه ازش خداحافظی کردن . حدود


دوقیقه بعد از رفتنش من اومدم البته با یه قیافه ی

جدید یعنی کت و شلوار و موی فشن وصد البته بدون

آرایش. جونگ مین: این جوجه عضو جدیدمونه؟ یونگ:

مودب باش فقط کمی سنش کمه. من اومدم نزدیک.

گفتم: سلام....!!! هیون: پس تویی.. ببینم چرا این قدر

رنگت پررریده؟؟؟ نویسا: من نه حالم خیییییییلی عاااالیه

هیونگ: منتظر چی هستی؟ نمی خوای تست بدی؟

نویسا: تست چه تستی؟ جونگی: بابا تو چه قدر

شوتی تست صدا دیگه...!! نویسا: اوالبته که میدم.

هیون: صبر کن بینم اسمت چیه؟؟؟ نویسا: من؟ اسمم

چیزه ......!! یونگی: اسمت یادت رفته؟ مسخره اس

نویسا: نه اسمم دنیله. هیون: خب می تونم دنی

صدات کنم؟ نویسا: البته که می تونی . هیون: خب

دنی بیا بریم باید تست بدی . من تست صدا و رقصو


دادم و قبول شدم . هیون :وای خدای من تو استعدادت

واقعا عالیه تو می تونی  صدای اصلی باشی...!!

نویسا: واقعا من می تونم؟ اذت ممنونم این واقعا آرزو ی من بوود. هیونگ در گوشی به جونگ گفت: یاد بگیر

ببین این روز اولی چه طور شد صدا اصلی ولی تو زیر

صدایی واقعا خجالت آوره.. جونگ: عیب نداره ...!! بزار

بخونه من مشکلی ندارم. بلا خره من وارد گروه شدم

یعنی همون چیزی که آرزو شو داشتم. یونگی: خب

وسایلت همراهتن؟ نویسا: اونا رو می خوای چی کار؟

یونگ: خب باید بیاریشون خونه ی ما . نویسا: چی؟

خونه شما؟ یعنی من باید اون جا زندگی کنم؟هیونگ:

عیبی داره؟ نویسا: نه نه معلومه که عیبی نداره..

فقط... هیون: بهانه ممنوع فردا هم کنسرت داریم باید

خودتو حاضر کنی ....!! هیونگ کمکم کرد که وسایلمو

ببرم تو همین که داشتم ساکمو میزاشتم گفت: ببینم

تو مطمئنی که پسری؟ نویسا: چه طور مگه خب

معلومه که پسرم. هیونگ:آخه بهت نمی یاد ...!!

نویسا: گیر دادی هاااا!!....!!

بانو بازدید : 370 شنبه 02 اسفند 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست فوت آرایشگری رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 

چه رنگ مداد ابرو براي شما مناسب است؟
هميشه رنگ مداد ابرويتان را هماهنگ با رنگ موها و پوستتان انتخاب کنيد. معمولا براي روز رنگ طبيعي و براي عصر از رنگهاي تندتر استفاده کنيد.
اگر رنگ موهايتان را تغيير شديدي بدهيد، متناسب با آن رنگ ابرويتان را کمرنگ يا پررنگ کنيد. تنوع رنگ در رنگ ابروهاي پودري بيشتر از مداد ابروها است.
چند سايه چشم را انتخاب کنيد تا رنگ متناسب را پيدا کنيد.
کساني که ميخواهند آرايششان بي نقص باشد، ميتوانند يک يا دو رنگ را با هم استفاده کنند تا آرايش چشمانشان جلوه بخصوصي پيدا کند.
قبل از هر استفاده نوک مداد ابرويتان را تيز کنيد. اگر از رنگ پودري استفاده ميکنيد، هر دو يا سه بار استفاده برس آن را بشوييد و با باد خشک کنيد. اگر پودر زيادي روي برس باشد رنگ را بيش از حد پخش ميکند.

زيرسازي صحيح آرايش

در اين مقاله کلمات فانديشن (Foundation) و کانسيلر(Concealer) مدام تکرار ميشوند که به معني انواع کرم پورد هستند، همان مواد زيرسازي و پنهان کننده لکه هاي صورت.
خلق يک چهره بي عيب و نکات اوليه زيرسازي آرايش و پنهان کردن لکه ها و جوشها
مقدمه:
حتما تا کنون تصاوير مدلهاي زيبا را در مجلات ديده ايد و به خودتان گفته ايد که اين مدلها براي داشتن چنين چهره عالي چه ميکنند؟
در حقيقت اين چهره بي عيبي که شما ميبنيد، نتبجه کار فانديشن و کانسيلرها يا همان کرم پودر است. اگر شما در صورتتان جوش يا لکه داريد، فانديشن و کانسيلر به شما کمک خواهد کرد که صورتي بي عيب داشته باشيد.
دو نوع کرم پودر وجود دارد:به صورت مايع و به صورت کرم.
کرم پودر مايع يا همان Color Veil يک جلاي مات و يک پوشش کنترل شده بر روي پوست ايجاد ميکند و کاري ميکند که پوست شما زيباتر به نظر برسد و لکه ها و کبودي دور چشم را به خوبي ميپوشاند.
کرم پودر ماتيکي يا همان Foundation براي قسمت هايي از پوست که ميخواهيم بپوشانيم، پوشش خوبي ايحاد ميکند. انواع لکه ها و آثاري که ميخواهيم بپوشانيم عبارتند از: کبودي زير چشم، جاي زخم و سوختگي، رگهاي نمايان، چروکها و آثار کشيدگي، جاي بخيه، تاتو، ماه گرفتگي ها لکه هاي ناشي از بالا رفتن سن. همچنين با اين ماده ميتوان چروکهاي ريز زير چشم را پوشاند. براي بهتر شدن اثر کرم پودر، هميشه از پن کيک متناسب با همان کرم پودر استفاده کنيد چونکه حالت ضد آب به آن ميدهد. درست مانند يک پوست دوم.
به هنگام استفاده از کرم هاي آرايشي از يک اسفنج آرايش استفاده کنيد. کرم آرايشي يا همان کرم پودر را به صورت دايره شکل روي پوست بکشيد تا کامل پوست را پوشش دهد.
حالا زيرسازي آرايش شما حاضر است تا با استفاده از رنگهاي متناسب صورتتان را آرايش کنيد.
کرم پودر يک جلاي بي نقص به چهره شما و پوششي درخشان به پوست شما ميدهد.
کرم پودر براي يکنواخت کردن رنگ چهره، پوشاندن لکه ها صورت و جلا دادن به صورت استفاده ميشوند. کرم پودر را بايد خيلي يکنواخت بر روي پوست کشيد تا حالت براق پدا نکند.
کرم پودرهاي مرغوب حاوي ماده ضد آفتاب بوده و نقش مرطوب کننده نيز دارند.
استفاده از رنگ اشتباه در کرم پودر باعث ميشود که آرايش شما رنگ واقعي خود را نشان ندهد و کمي چرک به نظر برسد. بر عکس آنچه بسياري از خانمها تصور ميکنند، کرم پودر و مواد زيرسازي آرايشي، اگر مرغوب باشند، براي پوست بسيار مفيد بوده و مثل کرم صورت و مواد ضد چين و چروک عمل ميکنند. کرم پودرها و مواد زير سازي آرايشي مرغوب، اگر با کرم مرطوب کننده استفاده شوند، لايه محافظ پوست شما را تقويت ميکنند. رنگدانه هاي پوست شما، با استفاده از اين مواد مرغوب، در برابر گرد و غبار و اشعه هاي مضر نور آفتاب حفاظت ميشود. براي يک محافظت خوب بهتر است به ميزان ماده ضد آفتابي که در کرم پودر شما وجود دارد دقت کنيد.
براي يک زير سازي آرايشي خوب شما بايد از يک کرم پودر به صورت، کرم، مايع يا پودر استفاده کنيد. که انتخاب آن به نوع پوست شما، رنگدانه هاي پوست شما و همچنين ميزان پوششي که پوست شما نياز دارد، بستگي دارد. اگر مي بينيد که پوست شما به محض استفاده از کرم پودر آن را به خود جذب ميکند، بهتر است که از کرم پودر چربتر استفاده کنيد. کرم پودرهاي پودري براي کنترل ميزان چربي در پوستهاي چرب بيشتر کاربرد دارند. اگر به طور مداوم در طول روز و هر روز از کرم پودر خوب استفاده کنيد، اين زيرسازي باعث ميشود که آرايش شما حالتي کاملا طبيعي داشته باشد .
چگونه کرم پودر مناسب براي پوست خود را انتخاب کنيم؟
هدف از استفاده از کرم پودر يا همان زيرسازي آرايش اين است که پوست شما حالت يکنواخت و آماده براي آرايش را پيدا کند و هدف از زدن کرم پودر، رنگ بخشيدن به پوست نيست.
به همين خاطر بهتر است که تا آنجا که ميتوانيد هنگام انتخاب کرم پودر خود، نزديکترين رنگ به رنگ پوست خودتان را انتخاب کنيد. براي اينکار رنگ آن را روي استخوان فک خود امتحان کنيد. رنگ درست بايد در مقايسه با رنگ گردن طبيعي جلوه کند.

به ياد داشته باشيد:
اگر کرم پودر درست را انتخاب کنيد و به خط فک پايين خود بماليد، ديگر خط آرايشي بين گردن و صورت به وجود نمي آيد. براي تست رنگ کرم پودر بهتر است سه رنگ نزديک به رنگ بر روي خط فک پايين خود بماليد، بعد در نور طبيعي ببينيد که آيا هنوز خط آرايشي ديده ميشود يا نه. اگر رنگ درست را انتخاب کرده باشيد خطي نبايد مانده باشد.
اگر پوستتان چرب باشد بهتر است از يک کرم پودر بدون چربي يا با منشا آبي استفاده کنيد. پوستهاي خشک با کرم پودرهاي مايع و کرم پودرهايي که حالت کرم دارند، سازگاري بهتري دارند.
کرم پودر را درست زير چانه تست کنيد . اين کار باعث ميشود بفهميد که آيا کرم پودر در صورتتان نامرئي ميشود يا نه. اشتباهي که اغلب خانمها ميکنند اين است که کرم پودر را يا روي گونه تست ميکنند، که اغلب پوست آن تيره تر از ديگر قسمتهاي صورت است، و يا روي پشت دستشان.
زنان پوست رنگي رنگدانه هاي زرد در پوستشان دارند و به همين خاطر بايد از کرم پودر با پس زمينه زرد و بدون چربي استفاده کنند. پوستهاي تيره تر نور بيشتري منعکس ميکنند و چرب تر هستند.
ابتدا، نوع پوستتان را در نظر بگيريد. اگر در مجموع پوست صاف (با لکه ها و آسيب ديدگي بسيار اندک) داريد و ميخواهيد ظاهري صاف داشته باشيد، از يک کرم پودر مايع يا کرم استفاده کنيد که جلاي مات داشته باشد، مانند کرمهايي که داراي فرمول Pro-Retinol و SPF20 هستند. اگر چرب بودن براي شما ايجاد مشکل ميکند. ار فرمول هايي استفاده کنيد که درخشش اضافه را جذب ميکندو حاوي مواد ضد جوش هستند. اگر ميخواهيد لطافت و صافي پوست را حفظ کنيد از فرمول هاي ضد پيري استفاده کنيد، يعني فرمولهايي که در آنها ترکيبات مس استفاده شده باشد تا صافي پوست شما را تقويت کند.
رنگ کرم پودر خود را درست انتخاب کنيد:
حال، مطمئن شويد که رنگ کرم پودرتان را درست انتخاب کرده ايد.
رنگ کرم پودر بايد تا جايي که ميشود به رنگ پوست شما نزديک باشد. اکثر خانمها چند درجه زردي در پوستشان دارند. پس کرم پودرهايي که پس زمينه طلايي دارند از کرم پودرهايي که پس زمينه صورتي دارند طبيعيتر نشان ميدهند. اگر ميخوايهد مقداري سرخي به پوستتان بدهيد، به جاي کرم پودر اين کار را با رژ گونه انجام دهيد.
اگر در مورد رنگ پوستتان دو دل بوديد، از يک رنگ حنثي استفاده کنيد که نه زياد زرد باشد و نه زياد صورتي. اگر هنگام کشيدن آن بر روي پوست نامرئي شد، رنگ درست را انتخاب کرده ايد.
چگونه از کرم پودر استفاده کنيم:
وقتي نوبت به کرم پودر زدن ميرسد، به ياد داشته باشيد که کم آن هم زيادي است. منظورمان اين است که هر کسي نياز ندارد که از پيشانه تا زير چانه خود را کرم پودر بزند. يکي از ترفندهاي داشتن يک ظاهر طبيعي اين است که فقط جاهايي را آرايش کنيم که پوست تيره يا سرخ دارند. (اکثرا روي بيني، کناره هاي بيني، گونه ها، اطراف دهان و گوشه چشم) کرم پودر را نقطه به نقطه بزنيد و بعد با نوک انگشت يا اسفنج آرايش به سمت خارج، جهت خط مو پخش کنيد.
انگشتان بهترين برسها هستند. غالبا استفاده از انگشتان براي پخش کردن کرم پودر از هر وسيله ديگري بهتر است چون حرارت نوک انگشتان باعث آب شدن تدريجي کرم پودر ميشود، که به اين ترتيب راحت تر ميتوان آن ا روي نقاطي کي ميخواهيم پخش کنيم. به تدريج اين رنگ را به تمام صورت، از جمله پلکها و زير چانه پخش کنيد تا چهره تان دو رنگ نشود.
نکاتي براي زدن کرم پودر:
• صورتتان را مرطوب کنيد و بگذاريد کرمتان جذب شود. اين موضوع باعث ميشود که کرم پودرتان در سطح پوست بماند.
• کرم پودر را بزنيد و فورا پخش کنيد.
• با زدن برس در پن کک و پخش کردن آن روي صورت به صورت حرکات مدور هماهنگي کرم پودر را ايجاد کنيد. نگراني ماتي جلاي چهرهتان نباشيد.
• کرم پودر را با نوک انگشت يا اسفنج آرايشي بماليد تا پوستتان درخشان و طبيعي جلوه کند.
• پس از اتمام کار با يک دستمال نمناک روي صورتتان بزنيد تا اضافه هاي پن کيک را از روي آن بردارد و درخشش لازم به چهره تان داده شود.
• هنگام زدن کرم پودر دهانتان را باز کنيد تا قسمت گردن قشنگ آرايش شود و خطي باقي نماند.
• دو رنگ کرم پودر را هميشه دم دست داشته باشيد. يکي براي زمستان و ديگري براي تابستان. اغلب ماه هاي سال اگر اين دو رنگ را با هم مخلوط کنيد هماهنگي بسيار زيبايي به دست مي آيد.
• پس از اتمام آرايش، يک تکه پارچه را روي صورتتان بزنيد که هم آخرين پوشش را تکميل کنيد و هم نرمشي به ظاهرتان داده باشيد.
به ياد داشته باشيد:
آرايش در زير نور مصنوعي و رنگ طبيعي متفاوت جلوه ميکند، به همين خاطر هميشه زير نوري مشابه به نور جايي که ميخواهيد برويد آرايش کنيد.
رنگهاي روشن چهره تان را جلوه دار تر ميکنند. ولي رنگهاي تيره تر اين جلوه هار را کمتر نمايان ميکنند.
نکاتي براي داشتن يک پوست زيبا:
در اينجا به نکاتي اشاره ميکنيم که اگر مراعات کنيد ميتوانيد پوست زيبايي داشته باشيد.
• تا آنجا که ميتوانيد از استرس دوري کنيد.
• زير آفتاب زياد نمانيد و از کرمهاي ضد آفتاب استفاده کنيد.
• سيگار نکشيد چون سيگار خودش پوست را خراب ميکند.
• آب زياد بنوشيد.
• خوابتان کافي باشد.
• توجه کنيد که پوستتان را خوب تميز کنيد.
• سبزيجات و ميوه جات را به وفور استفاده کنيد.
چگونه ميتوان کبودي زير چشم را کم کرد؟
کبودي زير چشم مشکلي است که اکثر خانمها با آن مواجه هستند. کبودي و پف زير چشم اکثر به خاطر استرس، بيخوابي و گاهي اوقات هم ارثي است. اين کبودي در حقيقت ناشي از جريان خون زياد در مويرگهاي اين قسمت از صورت است که ناشي از مشکلاتي است که در بالا گفته شد.
براي رفع اين کبودي و ورم، بايد از کرم هاي زير چشمي استفاده کنيد که منشا گياهي و دريايي داشته باشند تا اين رگها را آرامش داده و حالت مرطوب کنندگي هم داشته باشند. اين کرم را صبح و شب با ضربه هاي آرام به زير چشم خود بماليد تا اين جريان خون را هماهنگ کرده و جلوي تورم را بگيرد.
بالاخره پاک کردن آرايش...
توجه داشته باشيد که پاک کردن آرايش هم به اندازه خود آرايش کردن اهميت دارد. قبل از خواب، با استفاده از يک شير پاک کن خوب آرايش و چربي و کثيفي را به خوبي از روي پوست خود پاک کنيد تا شب آرام و خوبي داشته باشيد.
آرايش چشم
سايه چشم:

چشمان شما نقاط اصلي و کانوني چهره شما هستند و آرايش آنها و انتخاب رنگ اين آرايش بستگي مستقيم به حالت و رنگ چشمتان دارد.
شما ميتوانيد با رنگها اندازه ها و اشکال متفاوتي به وجود بياوريد. هميشه به خاطر داشته باشيد که رنگهاي روشن باعث درشتي و رنگهاي تيره باعث کوچکتر شدن چشمتان ميشود.
هنگام سايه زدن، روشن ترين رنگ را روي کل پلک، يعني از خط مژه تا ابرو، ميکشيم. اين سايه روشن رنگ پايه آرايش چشم شما خواهد بود، درست مانند کرم پودر که رنگ پايه آرايش صورتتان است. اين سايه روشن باعث دوام رنگ و همچنين جلوگيري از خط افتاده آرايش چشمتان ميشود.
نکته:
روزها، وقتي که عجله داريد، رنگ پايه را زده و سپس ريمل بزنيد، همين.
پس از زدن رنگ پايه روشن، رنگ متوسط را پايين ابرو بزنيد. اين قسمت از چشم جايي است که اکثر خانمها سايه چشم را ميزنند. رنگ متوسط را روي رنگ پايه پخش کنيد.
رنگ سوم را هم ميتوانيد بيفزاييد. براي رنگ سوم از يک رنگ تيره استفاده کنيد تا در نگاهتان عمق ايجاد کند. رنگ تيره را در امتداد خط مژه بالا و گوشه خارجي چشم و همچنين از وسط پلک پايين به سمت خارج چشم بکشيد تا با سايه اي که به پلک بالا زده ايد يک حالت مثلثي در گوشه چشم ايجاد کند. اين سايه باعث ميشود که چشم و خط ابروي شما برجسته تر نشان داده شود.
سايه سوم را خوب پخش کنيد تا چشم شما بهتر شکل بگيرد.
چگونگي زدن سايه ميتواند چشمانتان را بزرگتر، کوچکتر، با فاصله زياد و يا با فاصله کم جلوه دهد. راز کار در اين است که سايه چشمتان را بايد طوري پخش کنيد که نگاه شما جلب توجه کند، نه سايه چشمتان.
هرگز فراموش نکنيد که قبل از آرايش پلکهاي خود را آماده کنيد. درست مانند موقعي که صورتتان را با کرم پودر براي آرايش آماده ميکنيد. براي آماده سازي پلکها ميتوانيد از سابه مگنت معتبر استفاده کنيد آن را روي کل سطح پلکهاي خود بماليد و خوب پخش کنيد و سپس آرايش چشمتان را آغاز کنيد. سايه مگنت باعث ميشود که پلکهاي شما براي آرايش آماده شده و دوام آرايش آنها زياد شود.
نکته:
هنگام زدن سايه چشمانتان را باز نگهداريد و کمي سرتان را به عقب متمايل کنيد تا به خوبي ببينيد که چه ميکنيد و سايه درست روي پلک شما بنشيند.
افراد سن بالاتر ميتوانند از سايه هاي هفت رنگ استفاده کنند.
اگر پلکهاي پف کرده داريد، سعي کنيد از رنگهاي مات براي سايه چشمانتان استفاده کنيد.

ريمل:

بعد از رژ لب، ريمل مهمترين وسيله آرايشي شماست که باعث درشتي چشمها و جلوه دار شدن مژه هايتان ميشود. غير از تنوع رنگ، ريمل ها انواع مختلفي دارند، ضخيم کننده، بلند کننده، حجم دهنده، پر رنک کننده، ضد آب و معمولي.
روش زدن ريمل براي جلا دادن نگاه شما اهميت به سزايي دارد. بايد توجه داشته باشيد که ريمل شما تمام سطح مژه، از ريشه تا نوک آن، را بپوشاند.
براي مژه هاي بالا، قبل از کشيدن برس ريمل روي مژه ها، ميله ريمل را روي پايه مژه هايتان بماليد تا به اندازه کافي رنگ روي مژه هايتان بنشيند. سپس اين رنگ را با استفاده از برس ريمل ، از پايين تا بالاي مژه به خوبي بکشيد. اگر اين کار را با دقت انجام دهيد، مژه هايي زيبا با نوکهاي جدا از هم خواهيد داشت.
هنگام زدن ريمل به مژه هاي پايين، ميله ريمل را به صورت عمودي نگه داشته و آن را به چپ و راست حرکت دهيد. مراقب باشيد که زير چشمانتان را لک نکنيد.
وقتي ميخواهيد بيش از يک بار ريمل بزنيد، شانه زدن مژه ها بين ريمل زدنها باعث ميشود که مژه هاي شما به هم نچسبند.
نکته:
اگر ريمل شما نو است و ميزان ريمل روي ميله آن زياد است، اضافه آن را با دستمال پاک کنيد.
اگر ميخواهيد ماده ريمل بيشتر روي برس آن بنشيد، برس را داخل ظرف بچرخانيد. هيچوقت آن را در ظرف ريمل بالا و پايين نکنيد، چون باعث ميشود که ريمل داخل ظرف زودتر از معمول خشک شود.

خط چشم:

بازار خط چشم بسيار بازار شلوغي است، چون شرکتهاي مختلف انواع مختلف اين محصول را به بازار داده اند که بايد در انتخاب آن بسيار دقت کرد. خط چشم در انواع، مدادي، مايع و پودري وجود دارد .
اگر از مداد خط چشم استفاده ميکنيد، دقت کنيد که نوک آن نرم باشد تا به راحتي بتوانيد خط چشمتان را بکشيد. اين موضوع بسيار مهم است چون پوست پلکهاي شما بسيار حساس و آسيب پذير است. کشيدن خط چشم بخشي از هنر آرايش کردن است که احتياج به تمرين و مهارت نسبتا زيادي دارد.
مداد خط چشم مجبوبيت زيادي دارد چون کشيدن خط چشم با آن آسانتر است و شما ميتوانيد به راحتي حالتي را که ميخواهيد به چشمانتان بدهيد.
Kayla به زودي خط چشم هاي مايع خود را به بازار عرضه خواهد کرداگر ميخواهيد فاصله چشمانتان را بيشتر جلوه دهيد، هنگام کشيدن خط چشم روي گوشه داخلي چشم بيشتر تا کيد کنيد و اگر ميخواهيد اين فاصله را کمتر جلوه دهيد، روي گوشه خارجي چشم بيشتر تاکيد کنيد و گوشه داخلي را روشن تر نگه داريد. براي داشتن چشمان خمار گوشه خارجي خط چشمتان را کمي به بالا متمايل کنيد.
نکته:
هنگام استفاه از مداد خط چشم، دهانتان را کمي باز نگهداريد تا عضلات چشمتان شل شوند. به اين ترتيب کشيدن خط چشم راختتر شده و نيازي نيست که پوست پلکتان را بکشيد.
تا جاييکه ميتوانيد خط چشمتان را نزديک به مژه هايتان بکشيد تا از به وجود آمدن خط سفيد بين مژه و خط چشم جلوگيري کنيد.
نکات آرايش چشم:
• از سايه هاي سه رنگ معتبر در بازار استفاده کنيد.
• هنگام زدن سايه چشم توجه داشته باشيد که سايه تيره، چشم را کوچکتر و سايه روشن، چشم را درشتتر نشان ميدهد.
• رنگ روشن سايه را رو ي کل پلک بکشيد.
• رنگ متوسط را روي پايين پلک بکشيد.
• رنگ تيره را روي گوشه خارجي بکشيد تا به نگاهتان عمق بدهيد.
• خط چشم را به آرامي با کششهاي کوتاه، از داخل به خارج چشم بکشيد.
• ريمل به نگاهتان جلا ميبخشد. ريمل آبي نيلي را آزمايش کنيد، متحيرتان ميکند.
توجه داشته باشيد که سايه چشمتان را هنگام آرايش خوب روي هم پخش کنيد. چونکه شما نميخواهيد سايه تان در سه رنگ جلوه کند.
همچنين دقت کنيد که ريمل کمتري روي مژه هاي پايين بماليد.
اگر مژه هاي به هم چسبيده داريد، با شانه مژه آنها را شانه کنيد.
اگر زير چشمانتان مشکلي از قبيل پف، لکه يا... داريد، توجه داشته باشيد که زدن ريمل به مژه هاي زيرين توصيه نميشود، چون اين کار پف و يا لکه ها را برجسته تر جلوه ميدهد.
اگر دور چشمتان کبودي دارد ميتوانيد با سايه مگنت اين کبودي را به حد اقل برسانيد و بعد چشمانتان را آرايش کنيد.
رژ لب
اگر لبهاي برجسته و پر نداريد، از روشنترين رنگ ممکن استفاده کنيد تا لبهاي شما پر و برجسته نمود کند.
براي جلوگيري از اينکه رژ لبتان روي دندانهايتان ماليده شود. پس از زدن رژ انگشتتان را داخل دهانتان کرده و لبانتان را دور آن ببنديد و انگشتتان را بيرون بکشيد. .به اين ترتيب رژ اضافه از داخل لبهايتان پاک ميشود.
قبل از زدن رژ، بايد از ويتامين اي و يا از رژ کد LS20 محصولات معتبر استفاده کنيد. اين کار باعث مرطوب شدن و تغذيه لب شده و از خشک شدن و ترک خوردن لب جلوگيري ميکند.
براي اينکه دوام رژتان افزايش يابد پس از زدن لايه اول رژ يک يا دو لايه دستمال روي لبتان بگذاريد، دوباره رژ بزنيد و دوباره دستمال را روي لبانتان بگذاريد. به اين ترتيب چربي رژ گرفته شده و رنگدانه ها و موم آن باقي ميماند.
اگر بالاي چهل سال سن داريد. پيشنهاد ما اين است که از رژهاي مات استفاده نکنيد.لبان شما با کمي درخشش زيباتر جلوه ميکنند. هميشه از برق لب استفاده کنيد تا رژتان دوام بهتري داشته باشد.
رنگ رژ لب زياد مهم نيست. ابتدا دور لبتان را با خط لب خط بکشيد و با همان خط لب لبانتان را رنگ کنيد. حال ميتوانيد برق يا رژ لبتان را بزنيد. وقتي رژ قرمز ميزنيد، ابتدا خط لب قهوه اي بزنيد و لبتان را با همان رنگ رنگ کنيد و بعد رزتان را بزنيد. به اين ترتيب رنگ قرمز دوام بيشتري پيدا ميکند.
براي اينکه از محتواي رژ لبتان حداکثر استفاده را بکنيد، لايه لايه از روي آن ببريد و در ظروف مخصوص رژ بگذاريد و استفاده کنيد.
لطفا از رژ سياه يا سبز استفاده نکنيد، مگر براي مناسبتهاي خاص مانند هالووين.
اگر ديديد که از رژتان مايع خارج ميشود آن را در يخچال بگذاريد.
از رژهاي کهنه استفاده نکنيد چون باعث پوسته شدن لبانتان خواهد شد.
برق لب

برق لبتان را روي رژ لب يا به تتهايي استفاده کنيد. به ياد داشته باشيد که برق لب باعث برجستگي و پر جلوه کردن لبانتان ميشود.
اگر لبان پر و برجسته اي داريد از برق لب کمتر استفاده کنيد.از Line and Shine و يا Lip Glaze Pen محصولات معتبر استفاده کنيد که دوام بيشتري داشته باشد.

خط لب

براي خوش فرم کردن لبها قبل و بعد از زدن رژ خط لب بزنيد.
هميشه قبل از استفاده از خط لب نوک مدادتان را تيز کنيد و سپس با نوک انگشت آرام روي آن بزنيد تا نرم و گرم شود.
هرگز از رژ و خط لب با رنگهاي متضاد استفاده نکنيد.
هنگام زدن رژ، ابتدا لبانتان را با خط لب رنگ کنيد و به اين ترتيب لايه دوم رژي که ميزنيد دوام بيشتري خواهد داشت.
زدن رژ لب

رژها انواع و اقسام مختلفي دارند که هر روز به اين انواع اضافه ميشود. با اينکه انتخاب رنگ رژ يک مسئله شخصي است، مد روز هم در تصميمگيري خانمها براي انتخاب رنگ نقش عمده اي بازي ميکند. تنوع رنگهاي رزلبهاي معتبر در بازار را ببينيد و انتخاب کنيد.
براي بوجود آوردن لبان زيبا، ابتدا خط لباننتان را با يک خط لب خنثي بکشيد. توجه داشته باشيد که خط خود لب را بکشيد نه خط خارج لب را. سپس خط لب مورد نظرتان را بکشيد. بعد از آن سطح لبتان را با رنگ مورد نظرتان پر کنيد. حال از برس لبتان استفاده کنيد و اين دو رنگ را در هم پخش کنيد تا خط تفکيک آنها زياد نمايان نباشد.

لبان زيبا
برجسته جلوه دادن لبان نازک يکي از راحتترين مشکلات آرايشي است. آرايش درست ميتواند معجزه کند.
ابتدا، از مرطوب کننده کرم لب استفاده کنيد.و چند لظه فرصت بدهيد تا جذب شود.
سپس، رنگ رژ مورد نظرتان را انتخاب کنيدو به لبانتان بزنيد.(توجه داشته باشيد که رنگهاي مات و بسيار تيره لبهاي نازک را نازکتر نشان ميدهند)
حال، مداد لب متناسب با رنگ انتخابيتان را برداشته و روي خارج خط لبتان بزنيد (نه بيرون لب) . با کمک انگشت يا يک گوش پاک کن، اين خط را نرم کنيد.
بالاخره، کمي برق لب وسط لب پايينتان بزنيد و با ماليدن لبهايتان به يکديگر آن را پخش کنيد. اين کار باعث برجسته تر شدن لبانتان ميشود. البته استفاده از برق لبهاي رنگ دار به اين برجستگي مي افزايد.

رنگ قرمز درست براي شما:

براي بهترين هماهنگي، رژ قرمزي را استفاده کنيد که با تناليته پوستتان هماهنگ باشد.
برعکس چيزي که اکثر خانمها فکر ميکنند، هر کسي ميتواند رژ قرمز بزند. کليد اين کار اين است که طيف درست اين رنگ را انتخاب کنيد که با باقي آرايش شما هماهنگي داشته باشد. به مطالب زير توجه کنيد:
اگر پوستتان روشن است و زمينه صورتي دارد:
از رنگ قرمز روشن با ته زمينه صورتي يا آبي و يا قرمز خالص استفاده کنيد.
اگر پوستتان زمينه زرد دارد:
از قرمز گرم با ته زمينه نارنجي استفاده کنيد. از قرمزهايي که ته زمينه آبي دارند پرهيز کنيد.
اگر پوستتن زمينه زيتوني دارد:
از قرمز خالص يا قرمزي که ته زمينه قهوه اي در خود دارد استفاده کنيد. از قرمزهايي که صورتي يا نارنجي زياد دارند بپرهيزيد.
اگر پوست تيره با زمينه صورتي داريد:
از رژ قرمز با ته زمينه آبي يا صورتي استفاده کنيد. از استفاده از قرمزي که ته زمينه نارنچي يا هلويي دارد بپرهيزيد.
اگر پوست تيره با زمينه زرد داريد:
از قرمز گرم با ته زمينه نارنجي استفاده کنيد. از قرمز با ته زميه آبي پرهيز کنيد.
براي هر رنگ پوستي:
براي نتيجه بهتر از قرمزي استفاه کنيد که زمينه قهوه اي داشته باشد. چون قهوه اي يک سايه خنثي است، قرمزي که زمينه قهوه اي داشته باشد با هر پوستي سازگار است.
استفاده از مداد لب

هر آرايشگري به مداد لب نياز دارد چون اين وسيله نقش بسزايي در آرايش دارد.
براي برجسته کردن رنگ لبهايتان: قبل از زدن رژ، خط لب هماهنگ با رژتان را بر تمام سطح لب بزنيد.
براي جلوگيري از ريختن رژ از کنار لب: قبل از زدن رژ، خط لب هماهنگ با رژتان را به حاشيه لبهايتان بزنيد.
براي بزرگتر نشان دادن دهان: خط لبتان را در حاشيه خارجي فرم لبتان بکشيد و بعد رژ بزنيد.
براي کوچکتر نشان دادن دهان: ابتدا حاشيه لبانتان را کرم پودر بزنيد و سپس با خط لب در حاشيه داخلي فرم لبتان خط لبتان را بکشيد و سپس رژ بزنيد.

نکاتي درباره رژ لب
رژ لب و عطرهايتان را در يخچال نگهداريد تا دوام بيشتري داشته باشند.
هرگز تستر را روي لبتان آ زمايش نکنيد چون غيربهداشتي است.
رژ لب را روي نوک انگشت تست کنيد نه روي پشت دست. چون رنگ و بافت پوست نوک انگشت به پوست لب نزديکتر است.
براي پاک کردن لکه رژ لب کمي گليسيرين روي لکه رژ بزنيد و بعد آن را مانند باقي لباسهايتان بشوريد.
اگر ميخواهيد دوام رژتان بيشتر شود ابتدا از مداد لب يا LS20 به عنوان پايه استفاده کنيد. خط لبتان را بزنيد و لبانتان را با همان مداد لب رنگ کنيد و بعد رژ بزنيد.
اگر از مداد لب استفاده نکنيد فرم لبتان زياد نمايان نميشود.
اضافه رنگ را به همان ترتيبي که در ابتدا گفتيم از روي لبتان برداريد (با انگشت)
اگر احساس ميکنيد که رژ لبتان از آنچه که ميخواهيد روشنتر به نظر ميرسد. قبل از زدن رژ لبانتان را با مداد لبي چند درجه تيره تر رنگ کنيد. يا اينکه از برق لب تيره تري بر روي رژتان استفاده کنيد.

انتخاب رنگ لب
لبان شما قسمتي از صورتتان است که ميتوانيد با رنگ آن بازي کنيد.بهترين راه پيدا کردن رنگ مناسب زدن آن رنگ رژ است ولي راهنماي زيادي براي اين انتخاب رنگ وجود ندارد.
اگر رنگ پوستتان تيره است، بيشترين حق انتخاب را داريد.رنگ گوجه اي، شکلاتي ها، قرمزها، رنگهاي روشن و نارنجي ها براي شما مناسب هستند.
اگر رنگ پوستتان متوسط است و ته زمينه طلايي دارد، تمام طيف هاي قرمز به شما تعلق دارند، بنفش با ته زمينه قهوه اي، صورتي يا قهوه اي با ته زمينه قرمز.
اگر پوست روشن داريد، ميتوانيد از رنگهاي روشن مانند بژ، صدفي و صورتي استفاده کنيد.
بانو بازدید : 135 شنبه 02 اسفند 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست چندنکته راجب خشک کردن ناخن رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد


سریع ترین راه برای خشک کردن لاک ناخن دستان خود را در داخل کاسه ای حاوی آب و یخ قرار دهید تا لاک ناخنتان سریعا سرد و سفت شود. راه دیگر برای خشک شدن سریع لاک این است که ناخن ها را در مقابل باد سرد سشوار قرار دهید.نکته: لاک ناخن با گذشت زمان غلیظمی شود به همین دلیل لاک ناخن قدیمی قدیمی بسیار دیرتر از لاک ناخن نو خشک می شود.

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 262 جمعه 17 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست بیوگرافی منتخب کدهای آهنگ پیشواز رایتل محسن چاوشی رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 

ابرای پاییزی | کد فعال سازی :  ۰۴۰۱۷۲

بگو شب بخوابه| کد فعال سازی :  ۰۴۰۹۰

دوسم نداره | کد فعال سازی :  ۱۶۰۶۱

ظهر عطش  | کد فعال سازی :  ۰۴۰۸۵

عروس من| کد فعال سازی :  ۰۴۰۱۷۳

غدیر خون | کد فعال سازی :  ۰۴۰۸۱

متاسفم  | کد فعال سازی :  ۰۴۰۱۷۷

متاسفم ۲ | کد فعال سازی :   ۰۴۰۱۷۸

نفس بریده | کد فعال سازی :  ۰۴۰۱۷۹

پرنده  | کد فعال سازی :   ۰۴۰۱۸۰

پرنده ۲  | کد فعال سازی :   ۰۴۰۱۸۱

کم تحمل   | کد فعال سازی :   ۰۴۰۱۷۵

کم تحمل ۲| کد فعال سازی :   ۰۴۰۱۷۶

گل سر| کد فعال سازی :   ۰۴۰۱۷۴

برای فعال سازی هر کدام از کدهای رایتل بالا ” کد راینواز+فاصله+ON ” را به 2030 ارسال کنید

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 180 جمعه 17 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست کد  پیشواز  سهراب پاکزاد با نام این چه حسیه رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 

کد آهنگ پیشواز رایتل سهراب پاکزار با نام این چه حسیه

سهراب پاکزار             این چه حسیه           1301

شیوه فعال کردن کد پیشواز رایتل on + فاصله + کد آهنگ پیشواز

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 153 جمعه 17 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست کد پیشواز فدای تو چشام با صدای امین حبیبی رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 

کد آهنگ پیشواز  فدای تو چشام با صدای امین حبیبی

نام آهنگ : فدای تو چشام

کد آهنگ : ١٦٠٢٦

خواننده : امین حبیبی

کاربر خط رایتل برای فعال کردن این کد پیشواز دستور زیر را انجام دهید . on+ فاصله + کد آهنگ پیشواز را از طریق پیامک به 2030 ارسال کنید .

گرداوری:اموزشکده ما

 

بانو بازدید : 865 پنجشنبه 16 بهمن 1393 نظرات (1)

میخوام تو این پست بیوگرافی اعضای گروه تین تاپ(C.A.P) رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد


C.A.P

موقعیت در گروه:لیدر و رپر

Bang min sooنام اصلی:

تاریخ تولد:4 نوامبر 1992

Oگروه خونی

قد:178

وزن:61

سرگرمی:طراحی-نقاشی-ورزش

تخصص:نوشتن اشعار و رپ

دانشجوی رشته ی صنعنی دانشگاه سئونگنام است.

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 590 پنجشنبه 16 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست بیوگرافی گروه تین تاپ رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 

این گروه متشکل از شش نفر از نوجوانان کره ای بنام های :

C.A.P, ChunJi, L.Joe, Niel, Ricky, ChangJo

توسط اندی از شینهوا روی کار آمدند.آنها آلبوم خود را درتاریخ 9 ژوئن 2010 منتشر و برای

اولین بار خود را در 10 ژوئن 2010 به جهان معرفی کرداند.آنها در 13 ژانویه ی 2011 با دومین آلبومشان که سازنده ی آن تهیه کننده ی آلبوم جاستین بیبر بوده آمدند.این آلبوم ها خیلی زود به صدر جدول رسیدند و این گروه خیلی زود توانستند خود را در دل مردم جا کنند.آنها به سبک پاپ آمریکایی میخوانند

گرداوری:اموزشکده ما

 

بانو بازدید : 233 پنجشنبه 16 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست بیوگرافی کیم هیون جونگ رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 

نام : 김현중 , Kim Hyun Joong

حرفه : بازیگر خواننده (رهبر گروه SS501) ومدل

تاریخ تولد : ششم ژانویه 1986

قد : 180 سانتی متر

وزن : 68 کیلو

گروه خونی : B

سریال ها :

 Dream High رویای بلند 2011 ( بازیگر مهمان ) 

Mischievous Kiss  بوسه شیطانی 2010

Boys Before Flowers  پسران برتر از گل 2009

Spotlight  نورافکن 2008

Hotelier  هتلدار 2007

Can Love Be Refilled  آیا عشق تغییر می کند 2005

Nonstop  بدون توقف 2005

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 648 پنجشنبه 16 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست بیوگرافی جانگ گیون سوک بازیگر وخواننده رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد


نام  : 장근석 ، Jang Geun Seok    

حرفه : مدل ، بازیگر و خواننده

بیوگرافی خوانندگان کره ای : چهارم آگوست 1987

قد : 182 سانتی متر

وزن : 63 کیلو

 گروه خونی : A 

سریال ها :

باران عشق ۲۰۱۲

  Mary Stayed Out All Night  ماری تمام شب بیرون بود ،  2010

  You're Beautiful  تو زیبایی 2009

  Beethoven Virus  ویروس بتهون 2008


  Hong Gil Dong  هونگ گیل دونگ رابین هود 2008


  Hwang Jin Yi  بانو هوانگ جین یی 2006

  Alien Sam  سام بیگانه 2006

 Lovers in Prague  عشاق در پاراگوئه 2005

  Nonstop  بدون توقف 2003

  Daemang  دائه مانگ 2002

  Orange  نارنجی 2002

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 178 چهارشنبه 15 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست بیوگرافی آنا نعمتی رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد


نام اصلی : آناهیتا نعمتی
زمینه فعالیت : بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون
تولد : ۲۰ تیر ۱۳۵۶
محل زندگی : تهران، ایران
ملیت : ایران
پیشه : بازیگری
سال‌های فعالیت : از ۱۳۷۲ تا کنون
همسر(ها) : ابوالفضل پورعرب (همسر سابق)
فرزندان : رایکا پور عرب

آناهیتا نعمتی همسر سابق ابوالفضل پورعرب است. او در سال 1356 در شاهرود به دنیا آمد.آناهیتا نعمتی بازی در تئاتر را در سال ۱۳۷۲ و با بازی در تنبورنوازان (هادی مرزبان) آغاز کرد. وی با بازی در مجموعه تلویزیونی دبیرستان خضراء (اکبر خواجویی) در سال ۱۳۷۴ به دنیای بازیگری معرفی شد.آناهیتا نعمتی بازی در سینما را در سال ۱۳۷۵ و با فیلم به نمایش درنیامده افسانه پوپک طلایی (خسرو شجاعی) آغاز کرداو بعد از گذاراندن دوره بازیگری زیر نظر مرحوم حمید سمندریان برای اولین بار در نقش کوتاهی در فیلم «هیوا» (رسول ملاقلی پور، ۱۳۷۷) ظاهر شد.

اولین فیلمی که از او بر پرده سینماها به نمایش درآمد در سال ۱۳۷۸ و با نام عشق کافی نیست (مهدی صباغزاده) بود.اما با بازی در مجموعه تلویزیونی پرطرفدار مسافر» بود که به شهرت رسید. او تا قبل از «پارک وی» (فریدون جیرانی، ۱۳۸۵) نتوانسته بود در سینما اعتباری برای خود دست و پا کند. اما در فیلم «پارک وی نشان می‌دهد که می‌توان در آینده روی او حساب ویژه‌ای باز کرد. نعمتی در فیلم «زن دوم» (سیروس الوند) یکی از نقش‌های اصلی را بر عهده دارد و در یک سکانس، جایی که از بهرام (محمدرضا فروتن) می‌خواهد که به او فرصت بدهد، بیادماندنی است.

آنا نعمتی بیست تیر 1356 در تهران بدنیا آمد.پدر او مهندس و مادرش کارمند است.یک برادر به نام آرین دارد که ۱۳ سال از خودش کوچک تراست.دارای مدرک دیپلم در رشته علوم تجربی است.در دوران مدرسه بسیار شیطان و در عین حال خیلی هم درسخوان بود.سال دوم دبیرستان که بود یکبار بخاطر شیطنت( خوردن لواشک در کلاس) پرونده را گذاشتند زیر بغلش و از مدرسه اخراج کردند. او برای اینکه بتواند دوباره سر کلاس بنشیند در حضور پدرش به اولیای مدرسه چنین تعهد داد: ” اینجانب آناهیتا همتی متعهد می شوم، دیگر در کلاس لواشک نخورم!”.بدترین نمره ای که در دوران مدرسه گرفته را هرگز فراموش نمی کند، نمره یک در فیزیک! البته این نمره بخاطر شیطنت های زیادش بود که خون دبیر فیزیک را بجوش آورده بود.

 

تولد برادرش را بهترین خاطره زندگی خود می داند.از فوت پدر بزرگش بعنوان بدترین خاطره اش تاکنون یاد میکند.در سال ۱۳۶۹ در کلاسهای بازیگری تئاتر شرکت کرد و در واقع دلش میخواست یک بازیگر خوب و حرفه ای تئاتر شود و در ابتدا علاقه چندانی به بازی در سینما و تلویزیون نداشت.اولین کار جدی او نمایش ” تنبور نواز بود”.

 

در سال ۱۳۷۴ با بازی در مجموعه تلویزیونی دبیرستان خضراء به کارگردانی اکبر خواجویی برای مخاطبان تلویزیونی به چهره ای شناخته شده مبدل شد.درست مانند نقشهایش بسیار با روحیه و با نشاط است و هیچگاه خندیدن را فراموش نمی کند.او معتقد است تا انسان میتواند بخندد و شاد باشد، چرا افسردگی و چرا بد اخلاقی؟به ایفای نقش های منفی علاقه ای ندارد و می گوید: ” یکبار در سریال ” برگبار” امتحان کردم و دیدم بازتاب خوبی ندارد”.بازی در سینما از سال ۱۳۵۷ و با فیلم” افسانه پوپک طلایی” به کارگردانی خسرو شجاعی آغاز کرد؛ فیلمی که هرگز اکران نشد.در انتخاب نقش، مواردی که برایش حائز اهمیت هستند را کارگردان و فیلمنامه می داند.

 

اوقاتی که در خانه است بقدری به او خوش میگذرد که دیگر احساس میکند دوست ندارد بازی در هر کاری را بپذیرد.اولین فیلمی که با بازی او در سینما ها اکران شد، ” عشق کافی نیست” به کارگردانی مهدی صباغ زاده بود که در سال ۱۳۷۸ بر روی پرده رفت.یکی دو سالی بود که در سریالهای تلویزیونی همیشه می دیدیم یک دختر دنبال اصل و نسبش میگشت. نکته جالب هم این بود که نقش اول این گونه مجموعه ها دختری بود که همیشه یم دوست خوب هم داشت. آن دوست خوب هم همانطورکه میدانید همیشه کسی نبود جز آناهیتا همتی!.زمانی بود که او را با رزیتا غفاری اشتباه میگرفتند( اینکه چه چیزی باعث این اشتباه میشد، ما هم مانده ایم!) و بعد از آمدن آناهیتا نعمتی، تشابه اسمی با وی به مسئله تازه ای بدل شد.

 

به سفر کردن علاقه زیادی دارد و کتاب خواندن و تماشای فیلم هم جزء علایقش هستند.غیر از بازیگری، هنر دیگرش نقاشی است.بندرت به مصاحبه با نشریات میپردازد و می گوید: ” به خیلی از خبر نگاران اعتماد ندارم!”.شاید بتوان گفت که بیاد ماندنی ترین نقاشی هایش را در مجموعه تلویزیونی ” کلانتر” به کارگردانی محسن شاه محمدی و ” خانه به دوش” به کارگردانی رضا عطاران ایفا نمود

مصاحبه ی کوتاه با آنا نعمتی

اوایل فعالیت تان، آناهیتا نعمتی بودید چه شد که اسمتان را به آنا تغییر دادید؟ این امر قبل از انقلاب خیلی باب بود اما بعد از انقلاب کمتر این اتفاق میافتد.
دلیلش تشابه اسمی با خانم آناهیتا همتی بود که قبل از من و در سال ۱۳۷۲ وارد این عرصه شده بود، در حالی که من سال ۷۶ وارد سینما شدم. خب خانم همتی قدیمیتر از من بود. اسمشان هم جا افتاده بود و شناخته شده بودند. سه – چهار سال اولی که وارد این عرصه شدم، اغلب مصاحبه هایی که از من چاپ میشد، اطلاعات غلط داشت! در حقیقت اطلاعات خانم همتی جای من نوشته میشد! از سال تولد بگیرید تا اطلاعات فیلمها و سریالها. و همینطور عکس! حتی گاهی در تیتراژها هم این اشتباه پیش می آمد. به همین خاطر احساس کردم که باید یک تفاوتی ایجاد شود. از فیلم «پارک وی» به بعد بود که تصمیم گرفتم اسمم را به آنا تغییر دهم.


از رابطه ی مادر و دختریتان با رایکا بگویید.
خیلی خوشحالم که رایکا را دارم و خوشحالم که با سن و سال کم او را به دنیا آورده ام، چون الان خیلی با هم دوست هستیم. همیشه به خودم می گویم ای کاش در ۱۷-۱۸ سالگی به دنیا می آوردمش. رایکا انگیزه ی زندگی، کار کردن، موفقیت، پیشرفت و ساختن من است. بسیار دختر باهوشی است و منتقد کارهای من. یکی از دلایلی که بعضی از فیلم ها را بازی نکردم رایکا بود.

چطور؟
چند تا از کارهای من را دید و گفت خجالت نمی کشی اینها را بازی کرده ای؟ این چه بازی است کردی؟ (می خندد) ولی خیلی جاها آمده و تئاترهایم را دیده و تشویقم هم کرده. خیلی بیشتر از سن اش می-فهمد.

شغل بازیگری و این که مجبور است تنها بماند اذیتتان نمی کند؟
تنها که نمی ماند. چون با پدر و مادرم زندگی می کنیم، همه ی خانواده با همیم.

اهل ورزش هم هستید؟
بله، خیلی زیاد. از کودکی همه اش در حیاط و کوچه بودیم و ورزش می کردیم. دوچرخه سواری و والیبال حتی فوتبال! الان رایکا را هم سعی می کنم همین گونه تربیت کنم. چند رشته همزمان البته نه به صورت تخصصی که حرفه اش بشود. از کودکی دوست داشتم ورزش های مختلف را در حد بلد بودن یاد بگیرم. بعد از فیلم «هدف اصلی» رفتم کیک بوکسینگ کار کردم و…

معمولا سفرها را تنهایی انجام می دهید یا با دوستان؟
هم تنهایی بوده و هم با رایکا. با دوستان کمتر ولی پیش آمده.

هیجان انگیزترین سفری که رفته اید؟
سفرهای هیجان انگیز زیادی داشته ام اما… والت دیزنی خیلی خوب بود. هیجان انگیز بود. طوری که از رایکا هم بیشتر هیجان داشتم. (می خندد)

بانو بازدید : 139 چهارشنبه 15 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست بیوگرافی محسن چاووشی رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد


محسن چاووشی یکی از خوانندگان جوان و پرطرفدار ایرانی است . او در هشتم مرداد ماه 1358 ، در خرمشهر متولد شد. رشتهً تحصیلی او حسابداری است .فعالیت موسیقی را تقریبا از سالهای 70 شروع کرده و بتدریج بالا آمده تا اینکه دراواخر سال 1383 اولین آلبوم خود را منتشر کرد

محسن چاوشی متولد خرمشهر است ، فرزند پنجم خانواده و دارای دو خواهر و سه برادر.اصلیت پدر و مادر وی به کردستان بر می گردد، اما با توجه به شرایط کاری پدرش که کارمند شرکت نفت بود به خرمشهر مهاجرت کردند و محسن چاوشی در خرمشهر متولد شد.

 

از ۴ سالگی به همراه خانواده به مشهد مهاجرت و تا ۱۴ سالگی در این شهر زندگی کرد و سپس به تهران عزیمت نمود. محسن چاوشی پس از دریافت دیپلم حسابداری و اتمام دوره سربازی،فعالیت حرفه‌ای خود را در زمینه موسیقی در سال ۱۳۸۲ با آلبوم نفرین آغاز کرد. از وی تا کنون بیش از ۱۰۰ ترانه شنیده شده‌است که شامل ۱۰ آلبوم و نیز چندین تک آهنگ است.او همچنین آهنگسازی و خوانندگی ترانه‌های فیلم سنتوری از ساخته‌های داریوش مهرجویی را نیز انجام داده‌است.

آلبوم‌های رسمی محسن چاوشی
-یه شاخه نیلوفر (۱۳۸۷)
-ژاکت (۱۳۸۸)
-حریص (۱۳۸۹)
-سنتوری (۱۳۹۰)
-پرچم سفید (۱۳۹۰)
-من خود آن سیزدهم (۱۳۹۱)

-پارویِ بی قایق (۱۳۹۲)


آلبوم‌های غیر رسمی محسن چاوشی
-نفرین (۱۳۸۳)
-خودکشی ممنوع (۱۳۸۴)
-لنگه کفش (۱۳۸۴)
-متأسفم (۱۳۸۵)
-موسیقی متن فیلم سنتوری (۱۳۸۷)


آلبوم‌های گروهی محسن چاوشی

-سلام آقا (۱۳۸۸)
-هشت (۱۳۸۸)
-خاص (۱۳۹۰)
-دلصدا (۱۳۹۰)
-دلصدا ۲ (۱۳۹۲)

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 193 چهارشنبه 15 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست آموزش ساخت تابلوی دکوپاژ با پوسته تخم مرغ رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد


با استفاده از پوسته تخم مرغ و یک تصویر چاپ شده روی دستمال سفره ، کاغذ کادو نازک و یا پرینت از هر تصویری که دوست دارید،امکان ساخت این تابلو هست.

پوسته های تخم مرغ را داخل محلول با آب و جوش شیرین کاملا" تمیز کنید.
با چسب چوب شفاف تمام سطح زمینه تابلو را بپوشانید.

در استفاده از چسب دست و دل باز باشید!

 

بگذارید زیر زمینه کار کاملا" خشک شود

 

روی زمینه را با رنگ سفید بپوشانید ( آکریلیک،گواش ) بگذارید رنگ خشک شود

 

دوباره سطح کار را با چسب چوب بپوشانید و به آرامی تصویر را روی زمینه قرار بدهید.
با یک تکه اسفنج کاغذ را کاملا" بچسبانید.
روی کار را با قلم مو چسب چوب شفاف بزنین و 24 ساعت بگذارید بماند.
با اسپری کیلر کارتان را تثبیت و براق کنید.

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 127 چهارشنبه 15 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست اموزش پیراهن کوتاه یقه آرشال رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد


ابتدا الگوی اولیه بالاتنه رو رسم میکنیم.قد لباس و تا بالای زانو (یا دلخواه) مشخص کرده و ساسونهای جلو رو تا پایین دامن ادامه میدیم.الگوی جلو باید کامل رسم بشه
سمت راست سرشانه رو نصف میکنیم و علامت میزنیم برای بازی یقه و سمت چپ یک سوم نزدیک به شانه رو علامت میزنیم.از پشت هم برای گودی یقه 3-4سانت باز میکنیم
برشهای جلو رو تا بالا ادامه داده و برش راسته طراحی میکنیم
به اندازه ی بازی یقه (اول چاک سینه) روی برش سمت چپ علامت میزنیم و از سرشانه ها به این نقطه میرسونیم
برای طراحی این یقه ، از روش یقه آرشال استفاده میکنیم.یقه ی گشاد شده ی پشت و میذاریم یکبار سمت راست و یقه رو طراحی میکنیم و یکبار هم سمت چپ
پهنای سمت چپ یکی دو سانت بیشتر شده و روی شونه افتاده
خط زیر سینه رو مشخص میکنیم
از این خط به صورت اریب اولین خط اوازمان رو میکشیم تا نوک سینه ی مقابل
از خط کمر هم یکی دو سانت پایین میایم و به صورت اریب وصل میکنیم به 3-4سانت پایین تر از خط کمر در برش مقابل
بین این دو خط سه خط دیگه هم رسم میکنیم با فواصل یکسان که وسطی کاملا صاف و دوتای دیگه کمی اریب هستن
از سمت راست خطوط اوازمانو باز کرده و حدود 4سانت بینشون اوازمان میدیم
حالا برشها رو جدا میکنیم
سمت ریاست قبل از برش از دو طرف چین میخوره اما قسمت وسط پیله های یک طرفه میدیم تا به نقاط انتهایی ختم بشن
پایین دامن رو هم میتونید 2-3سانت خمره ای کنید

 

پارچه ی مورد نیاز این مدل ساتنه.اگه از ساتن استفاده کردین حتما پشتشو لایه حریر بزنین
اما ساتن ساده هم خیلی زود لک میافته و هم نخکش میشه.میتونید از ساتنایی که روشون حالت برفکی کمی برجسته داره استفاده کنید.یا از کرپ یا پارچه هایی که خیلی کشی نباشند
ولی بهتره پارچه طرحدار نباشه تا اوازمانها و یقه خودشونو نشون بدن

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 242 چهارشنبه 15 بهمن 1393 نظرات (0)

 

میخوام تو این پست بهترین راه برای ظرف شستن رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 

اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به محض کثیف‌شدن ظرف‌ها آنها را می‌شویند این یادداشت را نخوانید‌ اما اگر برایتان پیش می‌آید که گاهی بی‌حوصله باشید و آن وقت مجبور باشید به کوه ظرف‌های کثیف توی آشپزخانه فکر کنید و حال یا وقت شستن آنها را نداشته باشید این مطلب را بخوانید:

ظرف‌ها را مرتب بچينيد: آشپزخانه به هم‌ريخته كلافه‌كننده است. ممكن است آشپزخانه كمي نامرتب باشد ولي شما با جدا جدا چيدن و دسته‌بندي ظرف‌هاي كثيف اوضاع به ظاهر بهتري پيدا كند؛ يعني اگر روزي حال نداريد بلافاصله ظرف‌ها را بشوييد حداقل آنها را دسته‌بندي كنيد، با اين كار رغبت‌تان براي رفتن به آشپزخانه و مرتب كردن آن بيشتر خواهد شد. ظرف‌ها را مرتب بچينيد. شبيه‌ها را توي هم بگذاريد و دسته‌شان كنيد. با اين كارممكن است بعد از يك مهماني حسابي فقط 4-3 دسته ظرف كنار سينك ظرفشويي داشته باشيد.

 

نگذاريد ظرف‌ها خشك شوند: اگر چربي و كثيفي و غذاي باقيمانده به ظرف‌ها خشك شوند، براي شستن آنها بايد وقت و انرژي بيشتري صرف كنيد؛ بنابراين اگر قصد داريد ظرف‌ها را با تأخير بشوييد، بهتر است مطمئن شويد كه خشك نمي‌شوند. مي‌توانيد ظرف‌ها را در سينك بگذاريد و روي آنها كمي آب بريزيد. لازم نيست حتما سينك را پر از آب كنيد. حواستان به مصرف و صرفه‌جويي در آب هم باشد.

 

بعضي وقت‌ها تأخير ممنوع است: بعضي ظرف‌ها را حتما بايد همان وقت بشوييد وگرنه اضافه غذاها به آنها مي‌چسبد و به اين سادگي جدا نمي‌شود. مثلا رنده از اين دسته ظرف‌هاست. اگر همان لحظه بشوييد چند ثانيه بيشتر طول نمي‌كشد ولي اگرتميز كردن رنده را به تأخير بيندازيد بايد با سيم ظرفشويي به جانش بيفتيد. بعضي از وسايل مثل آبميوه‌گيري هم همينطور‌ هستند.

 

بعضي ظرف‌ها بايد با تأخير شسته شوند: لازم نيست به زور ته قابلمه‌اي را كه ته‌ديگ به آن چسبيده تميز كنيد، يا مثلا اگر غذا را سوزانده‌ايد، نبايد همان لحظه قابلمه را تميز كنيد زيرا داريد انرژي و وقت خود را هدر مي‌دهيد. كمي در اين ظرف‌ها آب بريزيد و كنار بگذاريد براي بعد. خيس خوردن باعث مي‌شود اين ظرف‌ها بهتر تميز شوند.

زيادي طولش ندهيد: اگر ظرف‌ها را خيس كرده‌ايد تا سر فرصت به‌سراغشان برويد، فقط يادتان نرود كه شما يكسري ظرف كثيف توي آب داريد. فضاي نمناك فضاي مناسبي براي كپك زدن است. در نخستين فرصت به آشپزخانه عزيزتان برويد و ظرف‌ها را بشوييد تا از وقوع فاجعه جلوگيري شود.

 

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 96 سه شنبه 14 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست داستان زیبا وپند اموزبخت بیدار رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 

روزی روزگاری در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می كرد كه همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میكرد "بخت با من یار نیست" و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد.

 

پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار كردن بخت خود به فلان كشور نزد جادوگری توانا برود.

 

او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: "ای مرد كجا می روی؟"

 

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار كند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

 

گرگ گفت : "میشود از او بپرسی كه چرا من هر روز گرفتار سر دردهای وحشتناك می شوم؟"

 

مرد قبول كرد و به راه خود ادامه داد.

 

او رفت و رفت تا به مزرعه ای وسیع رسید كه دهقانانی بسیار در آن سخت كار می كردند.

 

یكی از كشاورزها جلو آمد و گفت : "ای مرد كجا می روی ؟"

 

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار كند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

 

كشاورز گفت : "می شود از او بپرسی كه چرا پدرم وصیت كرده است من این زمین را از دست ندهم زیرا ثروتی بسیار در انتظارم خواهد بود، در صورتی كه در این زمین هیچ گیاهی رشد نمیكند و حاصل زحمات من بعد از پنج سال سرخوردگی و بدهكاری است ؟"

 

مرد قبول كرد و به راه خود ادامه داد.

 

او رفت و رفت تا به شهری رسید كه مردم آن همگی در هیئت نظامیان بودند و گویا همیشه آماده برای جنگ.

 

شاه آن شهر او را خواست و پرسید : "ای مرد به كجا می روی ؟"

 

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار كند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

 

شاه گفت : " آیا می شود از او بپرسی كه چرا من همیشه در وحشت دشمنان بسر می برم و ترس از دست دادن تاج و تختم را دارم، با ثروت بسیار و سربازان شجاع تاكنون در هیچ جنگی پیروز نگردیده ام ؟"

 

مرد قبول كرد و به راه خود ادامه داد.

 

پس از راهپیمایی بسیار بالاخره جادوگری را كه در پی اش راه ها پیموده بود را یافت و ماجراهای سفر را برایش تعریف كرد.

 

جادوگر بر چهره مرد مدتی نگریست سپس رازها را با وی در میان گذاشت و گفت : "از امروز بخت تو بیدار شده است برو و از آن لذت ببر!"

 

و مرد با بختی بیدار باز گشت...

 

به شاه شهر نظامیان گفت : "تو رازی داری كه وحشت برملا شدنش آزارت می دهد، با مردم خود یك رنگ نبوده ای، در هیچ جنگی شركت نمی كنی، از جنگیدن هیچ نمی دانی، زیرا تو یك زن هستی و چون مردم تو زنان را به پادشاهی نمی شناسند، ترس از دست دادن قدرت تو را می آزارد.

 

و اما چاره كار تو ازدواج است، تو باید با مردی ازدواج كنی تا تو را غمخوار باشد و همراز، مردی كه در جنگ ها فرماندهی كند و بر دشمنانت بدون احساس ترس بتازد."

 

شاه اندیشید و سپس گفت : "حالا كه تو راز مرا و نیاز مرا دانستی با من ازدواج كن تا با هم كشوری آباد بسازیم."

 

مرد خنده ای كرد و گفت : "بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر تو نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور كرده است!"

 

و رفت...

 

به دهقان گفت : "وصیت پدرت درست بوده است، شما باید در زیر زمین بدنبال ثروت باشی نه بر روی آن، در زیر این زمین گنجی نهفته است، كه با وجود آن نه تنها تو كه خاندانت تا هفت پشت ثروتمند خواهند زیست."

 

كشاورز گفت: "پس اگر چنین است تو را هم از این گنج نصیبی است، بیا باهم شریك شویم كه نصف این گنج از آن تو می باشد."

 

مرد خنده ای كرد و گفت : "بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر گنج نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور كرده است!"

 

و رفت...

 

سپس به گرگ رسید و تمام ماجرا را برایش تعریف كرد و سپس گفت: "سردردهای تو از یكنواختی خوراك است اگر بتوانی مغز یك انسان كودن و تهی مغز را بخوری دیگر سر درد نخواهی داشت!"

 

شما اگر جای گرگ بودید چكار می كردید ؟

 

بله. درست است! گرگ هم همان كاری را كرد كه شاید شما هم می كردید، مرد بیدار بخت قصه ی ما را به جرم غفلت از بخت بیدارش درید و مغز او را خورد.

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 125 سه شنبه 14 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست همسرم دیگر آن زن سابق نشد ! رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 


سخنان حکیمانه بهترین کلیدهای خوشبختی در زندگی هستند متاسفانه بیشتر ماها به این حقیقت زمانی پی می بریم که دیگه کار از کار گذشته !
در کتاب نامه سرخ ، حکیم ارد بزرگ HAKIM OROD BOZORG می فرماید : (( همسر خویش را به دیدار دوستان زن و مرد تنهای خویش نبریم ))
این جمله شاید ساده به نظر برسه اما با خواندن خبر زیر به اهمیت حیاتی اون پی می بریم :

به گزارش روزنامه شرق ، حکم اعدام مرد جوانی که متهم است همسر دوستش را مورد آزار جنسی قرار داده در دیوان‌عالی کشور تایید شد. این پرونده سال گذشته با شکایت شوهر زن جوان گشوده شد. او به ماموران پلیس شیراز گفت: «چند شب قبل با همسرم به خانه یکی از دوستانم رفته‌بودیم. او ما را شام دعوت کرده‌بود. بعد از اینکه شام خوردیم من دچار سرگیجه شدم و نفهمیدم کی خوابم برد. وقتی بیدار شدم که صبح شده‌بود. به همسر و دوستم گفتم چرا من را بیدار نکردید، قبل از اینکه همسرم جواب دهد دوستم گفت خیلی خسته‌بودی و خوابت برد. من هم دلم نیامد بیدارت کنم و گفتم بهتر است استراحت کنی. من و همسرم از خانه دوستم بیرون آمدیم و با هم به منزل خودمان رفتیم اما همسرم دیگر آن زن سابق نشد. او خیلی ناراحت بود و مدام گریه می‌کرد. حال روحی‌اش خراب بود. بعد از چندین روز اصرار بالاخره توانستم او را راضی کنم با هم صحبت کنیم. آن موقع بود که متوجه شدم دوستم من را بیهوش کرده و زنم را مورد آزار قرار داده‌ است.»
 با توجه به گفته‌های این مرد پلیس همسر او را مورد بازجویی قرار داد. این زن گفته‌های شوهرش را تایید کرد و جزییات تعرض را شرح داد. با توجه به این شکایت ماموران تحقیقات خود را برای بازداشت مرد متعرض آغاز کردند اما متوجه شدند او متواری شده ‌است. ماموران بعد از چندین روز تجسس در نهایت موفق شدند متهم را بازداشت کنند.
 او در بازجویی‌های اولیه که نزد قضات شعبه دوم دادگاه کیفری‌استان فارس انجام شد اتهامش را پذیرفت. این مرد گفت: دوستش را با خوراندن دارو بیهوش کرده و زن او را مورد تجاوز قرار داده ‌است. هرچند این مرد در جلسه محاکمه منکر اتهامش شد اما از نظر قضات رسیدگی‌کننده شواهد و قراین موجود در پرونده برای محکوم کردن او کافی بود و متهم را در اتهام تجاوز به عنف مجرم شناختند و او را به اعدام محکوم کردند.
 حکم صادره مورد اعتراض متهم قرار گرفت و پرونده در دیوان‌عالی کشور مورد بررسی مجدد قرار گرفت. از آنجایی که مدارک موجود در پرونده کافی بود رای صادره به تایید رسید. به این ترتیب پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای شیراز فرستاده‌شد.

نمی دونم چطور ما باید بیدار بشیم ؟!
اگر اون آقا سخنان حکیمانه رو خونده بود اون شب در خواب نبود !!...
اصلا اون شب با زن جوانش به میهمانی نمی رفت ...
آیا این نادانی خود خواسته نیست ؟!
الان به معنای این جمله حکیم ارد بزرگ هم پی می برم که : ((در زندگی نادان سرانجام یک گره ، صدها گره باز نشدنی است))
گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 133 سه شنبه 14 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست پارت اول  داستانPINk LOVE . P1 رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد


همیشه با حسرت به تلوزیون نگاه میکردم و با خودم میگفتم : مگه من چی از این خواننده های کره ای کمتر دارم؟

چرا اونا تونستن خواننده بشن و من نه!! کجای اینا خوشگله؟تازه همینشو هم با

عمل به دست آوردم حالا خوبه من عمل نکردمو اینقدر خاطر خواه دارم اما این دل

داری ها هیچ وقت پاسخوی سوالا ی من نبود...!!

فک میکردم اگه من بیام کره میتونم اون چیزی که می خوام بشم یه خواننده یا یه

بازیگر ، اما چیزی جز حسرت و افسوس خوردن آیدم نشد که نشد.

داشتم به همین چیزا فکر میکردم که یه دفعه صدای خواهرم اومد: نویسا، نویسا

چشات کور شدن از بس به این تلوزیون زل زدی، بیا غذاتو کوفت کن یخ کرد به

خدا.گفتم: تو بلد نیستی درست حرف بزنی؟ پرووووو مامانم: بسه دیگه دخترا خب

راس میگه خواهرت بیا غذاتو بخور.

بعد از خوردن غذا من اون پوستری رو که امروز صبح چسونده بودن به دیوارو نگاه

میکردم. رو اون نوشته بود که دابل اس امشب کنسرت دارن!!! من از خوشحالی

داشتم بال در میو وردم. چون خیلی دلم میخواست دوباره برا یه لحظه هم که شده

ببینمشون. همین که من محو تماشای پوستر بودم مامانم اومد پیشم و گفت: این

طور که معلومه دبل اس کنسرت داره درسته؟گفتم:آره مامان: می خوای

بری؟گفتم: واه مامان از اون حرفا بودا مگه ممکنه که دابل کنسرت داشته باشه و

من نرم ؟تا به حال چنین چیزی سابقه داشته؟

مامان: هیچی گفتم شاید نظرت عوض شد . من فقط یه لبخند زدمو هیچی نگفتم.

حدود ساعت 7 عصر بود من سریع حاضر شدم که برم و بلیط بگیرم .

نفس(خواهرم): نویسا یه چیزی بگم قبول میکنی؟ -بستگی داره چی باشه.نفس:

بیام باهات کنسرت. گفتم: بله؟ بله؟ چه غلطا بچه برو بشین درستو بخون!! تو و چه

به این کارا بدو بینم.تازه ازاین گذشته می دونی که چقدر پول بلیط گرون شده من

پول ندارم، وضعیت مالیمونو هم که که می بینی؟ بی چاره مامان برا اینکه خرج مارو

دربیاره میره تو خوشکشویی کار میکنه منم پولی که در میارم براش کلی زحمت

میکشم می دونی گارگری تو رستوران چه قدر سخته؟ تازه برا همین اوضاع هم من

مجبورم تو سالی برمو یک یا دو کنسرت از دبلو ببینم . حالا فهمیدی چرا هیچ وقت

تورو با خودم نمی برم؟ نفس: باشه بابا !! این داستانا رو اینقدر برام گفتی که تا

تهشو می دونم .برو برو نمی خواد اینقدر مزه بریزی!!! عکسم ازشون بگیر.

گفتم: قربون خواهر گلم برم وای وای خیلی دیر شده باید برم، فعلا بابای.

نفس: برو برو ایشالا که دیگه بری و بر نگردی!!! خودشیرن بی ادب!!( اینارو آروم

گفت که من نشونم).من سوار تاکسی شدم و خیلی سریع خودمو رسوندم اما تا

من رفتم کنسرت شروع شده بود و اونقدر آدم اومده بود که جایی واسه من نزاشته

بودن. بلا خره بعد از کلی دعوا که با مدیر کنسرت کردم به من اجازه داد تا برم.

از بس که جا ها تنگ بود من رفتم و سر اون سکویی که روش آهنگ می خونن

نشستم البته این به نفع من بود چون می تونستم از زاویه ی خیلی خوبی

ببینمشون . بعد از تموم شدن کنسرت من از دری رفتم که دابل خارج میشدن ..!

اما خیلی به طور اتفاقی دیدم کیو داره با مدیر گروه صحبت میکنه. خواستم برم

ازش امضا بگیرم اما حس فضولی بهم میگفت که گوش بده ببین دارن چی میگن.

مدیر: من متاسفم ولی نمی تونم قبول کنم. کیو: اما زیاد که طول نمیکشه فقط 9

ماه خواهش میکنم تا اون موقع یه کسی دیگه می تونه جای من بیاد. این طور گروه

از هم نمی پاشه تازه می تونید تا زمانی که بر میگردم قرار دادمو تموم کنیدو پولمو

بدید به اونی که می خواین بیارینش. مدیر: حالا بگو چرا می خوای بری نیو یورک؟

کیو: راستش حس میکنم که هپاتیت دارم ،مدیر: چی؟ حس میکنی؟ کیو: هنوز

معلوم نیست باید برم آمریکا تا اونا تشخیص بدن برا همینه.و در اونجا دوره درمانیو

بگذرونم. مدیر: خب باشه من در بارش فکر میکنم کیو: فقط کسی نفهمه که من

این بیماریو دارم خواهش میکنم. بگین برا یه کاری می خواد برم آمریکا. همین.

مدیر یه لبخند زد و گفت باشه خیالت راحت فرا می تونی بری منم میرم دنبال یه

خواننده ی دیگه تا زمان باز گشتت.کیو: مرسی  واقعا ممنونم و احترام گذاشتو

رفت . حرفای اونا منو حسابی تحت تاثیر قرار داد  با خودم گفتم: آره این همون

فرصتیه که دنبالشم گروه دبل اس خودشه من میرم دبل اس501 وای خدا ازت

ممنونم.


گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 157 سه شنبه 14 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست زندگینامه شاعر سعدی شیرازی رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد


ابوعبدالله مشرف الدين مصلح شيرازي در اوايل قرن هفتم متولد شد و در سنه 961 در شيراز وفات يافت.

 

 

 

 

 

 

تخلص خود را از نام سعدبن ابي بكر بن سعد زنگي وليعهد مظفرالدين ابوبكر گرفت. هر وقت سعدي در شيراز بود در خدمت اين وليعهد ادب پرور به سر مي برد.

سعدي در نظاميه بغداد تحصيل كرد. دانشجويان دانشگاه نظاميه عبارت بودند از مفسران، محدثان، وعاظ، حكام و مذكران.

شيخ پس از اتمام تحصيل به سير و سياحت پرداخت و در مجالس، وعظ مي گفت و مردم را به سوي دين و اخلاق هدايت مي كرد.

به طوري كه از آثار سعدي بر مي آيد ومعاصرينش هم مي نويسند در لغت، صرف و نحو، كلام، منطق، حكمت الهي، و حكمت عملي، (عالم الاجتماع و سياست مدن) مهارت داشت. مخصوصاً او در حكمت از تمام آثارش پيداست.

كتاب بوستان نه فقط حاوي مطالب اخلاقي و حكمتي است، بلكه استادي شيخ را در علم الاجتماع نشان مي دهد. تبحر وي در زبان عربي و فارسي و ذوق لطيف و طبع و قادش او را برانگيخت تا شيرين ترين آثار فارسي را در نظم و نثر از خود به جاي گذارد.

سعدي در ابتدا همان سبك متداول زمان خويش را در نويسندگي در پيش گرفت. بعد به سبك خواجه عبدالله انصاري تمايل پيدا كرد. اما طولي نكشيد كه سبك خاص و مشخصي براي خود ابداع نمود.

شيخ اجل نه تنها به نصايح مردم مي پرداخت بلكه از اندرز دادن به سلاطين هم مضايقه نداشت كما اين كه رساله هفتم خود را به اندرز به ملك انكياتو اختصاص داد.

علاوه بر اين رساله، قصايدي نيز سروده كه در آنها ضمن مدح، نصايح زنده و گاه خشني به انكياتو نموده است.

شاهكار سعدي در نثر، گلستان اوست كه در حقيقت نوعي مقامه نويسي است.ولي در اين رويه گرد تقليد نگشته و راه تازگي و ابتكار را پيموده است.

ترتيب و تناسب وتنوع گلستان همراه با موضوعات دلكش اجتماعي و اخلاقي و تربيتي و سبك ساده و شيرين نويسندگي، سعدي را به عنوان خداوند سخن معرفي كرده است. سعدي در بين معاصرين خويش هم با وجود نبودن وسايل نشر جاي خود را باز كرد.

شهرت وي به اندازه اي بود كه پس از پنجاه و پنج سال كه از مرگش مي گذشت در ساحل اقيانوس كبير، يعني در چين، ملاحان اشعارش را به آواز مي خواندند.

چهل و سه سال پس از فوت شيخ، يكي از فضلا و عرفا به نام علي ابن احمدبن ابي سكر معروف به بيستون اقدام به تنطيم اشعار سعدي و ترتيب آنها با حروف تهجي نمود.

وي كليه آثار شيخ را به 12 بخش تقسيم نمود. اول رساله هايي كه در تصوف و عرفان و نصايح ملوك تصنيف كرده است. دوم گلستان، سوم بوستان، چهارم پندنامه، پنجم قصايد فارسي، ششم قصايد عربي، هفتم طيبات، هشتم بدايع، نهم خواتيم، دهم غزليات قديم كه مربوط به دوران جواني شيخ است، يازدهم صاحبيه مشتمل بر قطعات، مثنويات، رباعيات و مفردات. دوازدهم مطايبات. از آثار شيخ نسخ قديمي كه در زمان شخص او تحرير شده موجود است.

سعدي در سير و سلوك نيز مقامي بس والا داشت. به تمام قلمرو اسلامي و همسايگان كشورهاي اسلامي مسافرت كرد و ديده تيزبين او در هر ذره، عالمي پند و حكمت مي ديد.

يك بار هم در جريان جنگ هاي صليبي به طوري كه خودش در گلستان مي نويسد به چنگ عيسويان اسير مي شود.

مدفن شيخ در شيراز معروف است. مورخين، سعديه فعلي را خانقاه او دانسته اند و مي نويسند كه شيخ در اين خانقاه كه در شمال شرقي شيراز واقع شده به عبادت مشغول بوده و از سفره انعام او درويشان بهره مي برده اند.

دولت شاه سمرقندي در تذكره الشعراء مي نويسد سلاطين و بزرگان و علما به زيارت شيخ بدان خانقاه مي رفتند. قنات حوض ماهي فعلي در زمان شيخ نيز جاري و معمور بوده و سعدي حوضي از مرمر در باغ خانقاه خود ساخته، از آن قنات آب در آن جاري مي كرده است.

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 320 سه شنبه 14 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست زندگی نامه گلشیفته فراهانی بازیگر فیلم میم مثل مادر رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد


دختر بهزاد فراهانی و فهیمه رحیم نیا - خواهر شقایق فراهانی
▪ متولد ۱۳۶۲ در تهران...

تنها خوش شانسی بزرگ او بازی در فیلم درخت گلابی - یکی از بهترین فیلم های مهرجویی - است.
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر از بخش بین الملل شانزدهمین جشنواره فیلم فجر.
بهترین بازیگر جشنواره بیست و دوم فیلم فجر برای بازیهای خیره کننده اش در دو فیلم « بوتیک » و « اشک سرما »
● فیلم شناسی:
▪ جایی دیگر (مهدی کرم پور - ۱۳۸۱)
▪ دو فرشته (محمد حقیقت - ۱۳۸۱)
▪ اشک سرما (عزیز الله حمید نژاد - ۱۳۸۱)
▪ بابا عزیز (محمد ناصر خمیر - ۱۳۸۲)
▪ میم مثل مادر ( رسول ملاقلی پور -۱۳۸۵)
▪ ماهی ها هم عاشق می شوند (دکتر علی رفیعی،۱۳۸۳)
▪ گیس بریده ( جمشید حیدری- ۱۳۸۵)
▪ به نام پدر (ابراهیم حاتمی کیا، ۱۳۸۵)
▪ درخت گلابی (داریوش مهرجویی - ۱۳۷۶)
▪ هفت پرده (فرزاد مؤتمن - ۱۳۷۹)
▪ زمانه (حمیدرضا صلاحمند - ۱۳۷۹)
▪ بوتیک (حمید نعمت الله - ۱۳۸۱) 
 


تنها خوش شانسی بزرگ او بازی در فیلم درخت گلابی - یکی از بهترین فیلم های مهرجویی - است.
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر از بخش بین الملل شانزدهمین جشنواره فیلم فجر.
بهترین بازیگر جشنواره بیست و دوم فیلم فجر برای بازیهای خیره کننده اش در دو فیلم « بوتیک » و « اشک سرما »
● فیلم شناسی:
▪ جایی دیگر (مهدی کرم پور - ۱۳۸۱)
▪ دو فرشته (محمد حقیقت - ۱۳۸۱)
▪ اشک سرما (عزیز الله حمید نژاد - ۱۳۸۱)
▪ بابا عزیز (محمد ناصر خمیر - ۱۳۸۲)
▪ میم مثل مادر ( رسول ملاقلی پور -۱۳۸۵)
▪ ماهی ها هم عاشق می شوند (دکتر علی رفیعی،۱۳۸۳)
▪ گیس بریده ( جمشید حیدری- ۱۳۸۵)
▪ به نام پدر (ابراهیم حاتمی کیا، ۱۳۸۵)
▪ درخت گلابی (داریوش مهرجویی - ۱۳۷۶)
▪ هفت پرده (فرزاد مؤتمن - ۱۳۷۹)
▪ زمانه (حمیدرضا صلاحمند - ۱۳۷۹)
▪ بوتیک (حمید نعمت الله - ۱۳۸۱) 

گرداوری:اموزشکده ما

بانو بازدید : 125 سه شنبه 14 بهمن 1393 نظرات (0)

میخوام تو این پست زندگینامه مسعود شجاعی رو براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد

 

مسعود سلیمانی شجاعی آرخلو (زادهٔ ۹ ژوئن ۱۹۸۴ برابر با ۱۹ خرداد ۱۳۶۳ شمسی، در شیراز فوتبالیست ایرانی است. البته اصالت او خوزستانی است و پدرش متولد آبادان... ولی آن زمان به خاطر شغل پدرش، هر از چندگاهی زندگی در شهرهای مختلف را تجربه کرده است. مسعود شجاعی دو برادر و دو خواهر دارد، او فرزند سوم خانواده است.

 

مسعود شجاعی هم‌اکنون عضو باشگاه لاس پالماس (باشگاه فوتبال اسپانیایی) است و سابقه عضویت در تیم ملی فوتبال ایران را نیز دارد. مسعود شجاعی معمولاً در نقش بازیکن میانی و هافبک راست بازی می‌کند.مسعود شجاعی فوتبال حرفه‌ای را در تیم صنعت نفت آبادان شروع کرد، و پس از آن به تیم سایپا انتقال یافت.

 اولین بازی ملی او مقابل تیم لائوس در مسابقات انتخابی جام جهانی ۲۰۰۶ بود. او در جام جهانی ۲۰۰۶ در بازی مقابل آنگولا به عنوان بازیکن تعویضی وارد میدان شد. همچنین از نکات جالب دیگر این است که مسعود شجاعی جز معدود بازیکنانی است که دو بار در خاک کره جنوبی دروازه تیم ملّی این کشور را باز کرده است.

 

مسعود شجاعی در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۴ با قراردادی سه ساله به تیم اوساسونا در لیگ اسپانیا پیوست. مبلغ این قرارداد ۹ میلیون یورو اعلام شد امّا زمانی که در اوج بود و همه از او انتظار داشتند به یکی از بهترین لژیونرهای خارجی حاضر در لالیگا تبدیل شود با مصدومیت روبرو شد و این دوره مصدومیت بیش از یک سال از دوران ورزشی او کاست اما این پایان کار نبود.

 

او به اوساسونا بازگشت ولی این دفعه دیگر مسعود همیشگی نبود و بسیار افت کرده بود و این امر مدیران و مربیان اوساسونا را مجاب کرد تابه دنبال بازیکن خارجی دیگری بروند و نام شجاعی را از لیست خود خط بزنند امّا شجاعی تجربه بسیاری از لژیونرهای ایرانی مانند نکونام ، هاشمیان و مهدوی کیا را که پس از پایان قرارداد خود با تیم های سطح اوّل اروپا به ایران آمدند تکرار نکرد و ترجیح به جای ادامه دوران ورزشی خود در کشورهای عربی یا در لیگ برتر ایران آن را در سطح دو فوتبال اسپانیا ادامه دهد و همچنان لژیونر ایران در اروپابماند. او در شهریور 1392 به باشگاه لاس پالماس پیوست.

گرداوری:اموزشکده ما

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 97
  • کل نظرات : 13
  • افراد آنلاین : 22
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 46
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 60
  • باردید دیروز : 25
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 154
  • بازدید ماه : 154
  • بازدید سال : 8,969
  • بازدید کلی : 153,936